اپلای با ایمیل رزومه مقاله و ریسرچ پروپوزال
مصاحبه با فردی که اپلای موفق داشته
برقرار تماس با اساتید خارجی، مکاتبه، تعداد اپلای با دانشگاه های مختلف، رزومه و نوشتن رزومه ای که به قصد اپلای صورت میگیره، کار در کشور مقصد، ادمیشن کامیتی، مقالات ISI و نوشتن ریسرچ پروپوزال اپلای
اپلای و پذیرش شدن تو دانشگاه های خارجی خواسته خیلی از دوستانی هست که به پی اچ دی پروپوزال مراجعه میکنن و آماده اپلای میشن. پیرو برنامه ای که برای درج مصاحبه های صورت گرفته دوستانی که اپلای کرده اند و دوره خود را با موفقیت سپری کرده اند، در این بخش از مصاحبه ها، پی اچ دی پروپوزال شما را دعوت به مرور صحبت های یکی از دوستان میکنه که ایشون کارشناسیشون رو توی رشته مهندسی متالورژی گرفتن تو دانشگاه تهران، کارشناسی ارشدشون رو MBA خوندن در دانشگاه امام خمینی.
در این مصاحبه، دید خوبی نسبت به برقرار تماس با اساتید خارجی، مکاتبه، تعداد اپلای با دانشگاه های مختلف، رزومه و نوشتن رزومه ای که به قصد اپلای صورت میگیره، کار در کشور مقصد، ادمیشن کامیتی، مقالات ISI و نوشتن ریسرچ پروپوزال اپلای پیدا میکنید.
خب اولش با یه مقدمه ای شروع کنیم، اول در مورد خودت بگو به ذره در مورد بک گراندت و اینکه چیشد اصلأ که تصمیم گرفتی اپلای کنی، لیسانست، فوق لیسانست و اینا کجا داری میخونی، چی میخونی و اینا.
پاسخ: خب من لیسانسم، دانشگاه فنی بودم دانشگاه تهران متالورژی و مواد و سال آخر تصمیم گرفتم که من خیلی نمیخوام رشته مهندسی رو ادامه بدم و شروع این پروسه از سال آخر شروع شد، من پروژه لیسانسم رو به جای اینکه خیلی آزمایشگاهی یا یه کار خیلی مهندسی باشه با یکی از اساتید انجام دادم که اون استاد پروژه های به مقدار پروژه های تصمیم گیری، مدیریتی بودش خب اونوقت پروژه ای که ما با ایشون انجام دادیم این بود که چکار کنیم، چه معیار هایی هست برای تصمیم گیری که حالا یه نانو کبالتی رو به سرویسی بهتر انجام بشه نوع پروژه اینجوری بود پروژه یعنی آزمایشگاهی نبود کار آزمایشگاهی رو یه دانشجو ارشد انجام داده بود و من قرار بودش که حالا کار تصمیم گیری رو انجام بدم؛ بعد خدمتت بگم که اون شروع پروسه یه پلی بود به سمت MBA و به سمت رشته های مدیریتی و بعدش من برای ارشد MBA اقدام کردم و MBA رو دانشگاه امام خمینی قزوین قبول شدم اونجا رفتم و سال آخرش اونجا اقدام کردم یعنی شروع پروسه اپلای برای مقطع PhD از سال آخر بود و بعد هم اپلای کردم و اومدم اینور آب
پرسش: خب پس اینا متفاوته، تفاوتشون رو بگو.
پاسخ: تفاوتشون DBA دکتری حرفه ای هست مثل پزشک ها که دکتری حرفه ای دارن PhD ندارن، کسی که DBA میگیره PhD نداره یعنی تزی برای PhD نمیده، بزرگترین تفاوتش تو این اصله بیشتر هم مثل MBA به اون مبنایی که حالا تو ایران خیلی مرسوم نیست MBA خیلی بیشتر برای افرادی هست که سابقه کار خیلی زیادی دارند، DBA هم همینطوره حالا دیگه سن و سال بالاتری دارند ۱۰سال ۲۰سال توی بیزینس ها کار کردند و اونوقت تصمیم میگیرند که بیان رشته شون رو حالا عوض بکنن یا یه چیزی یاد بگیرند که به دردشون بخوره.
پرسش: خب حالا بریم یه مقدار توی فرایند اپلای بیشتر دقیق بشیم، کلا چه پروسه ای رو انجام دادی برای اپلای کردن از ابتدا که حالا مثلا مکاتبهای توی این قضیه بود که با اساتید انجام دادی و اینکه چطور دانشگاه هارو انتخاب کردی، کجاها اپلای کردی؟
پاسخ: پروسه ای که من انجام دادم مثل همه ی کسایی که انجام میدن یعنی یک ایمیلی رو شروع میکنم زدن به افرادی که حالا فکر میکنند که این افراد به سوابقشون، به کاری که میخوان در آینده انجام بدن نزدیک اند و منتظر میشینند تا جواب ایمیل بیاد؛ اینم پروسهای هست که بعضیا فکر میکنن باید به ۵ نفر بزنن بعضیا به ۵۰ نفر میزنن، بعضیا به ۲تا استاد میزنن که این استاد ها در ۲تا اتاق کنار هم نشستند و خب اینارو باید همه رو رعایت کرد یعنی به یه دپارتمان نباید از صبح تا شب به همشون زد خب اینا خیلی هاشون پروژه های مشترک با هم انجام میدن و خیلی چیز جالبی نیستش که یک ایمیل به ۱۰ نفر زده بشه.
پرسش: خب پس مکاتبه قشنگ کردی، استاد پیدا کردی بعد با توجه به استاد ها دانشگاه رو انتخاب کردی؟
پاسخ:کاری که من میکردم این بود که اگر از دانشگاهی یا از دپارتمانی جوابی از ایمیل ها نمی گرفتم دیگه به اونجا اپلای نمیکردم ولی تو رشته های بیزینس تو رشته های مدیریتی اکثراً تصمیم رو یه کامینتی میگیره، ادمیشن کامیتی(admission committee) میگیره و استاد کمتر مثل همون رشته های مهندسی و رشته های اروپایی نباشه، با این حال نمیخواستم من اونوقت دلار این قیمت نبود بازم مهم بودش که اپلیکیشن فی هارو آدم چجوری بخواد هزینه کنه ولی الان خب قطعاً یه پارامتر مهمی هست که بچه ها وقتی که میخوان تصمیم بگیرن و نمیشه همینجوری بی گدار به آب زد. ایمیل که میزدم اگر که پاسخ میگرفتم تشویق میکردند که اپلای بکنم یه ذره باز هم بیشتر درنظر میگرفتم چون این تشویق هم خب خیلی هارو میتونن تشویق بکنن ولی یه شروع بود سعی میکردم که افرادی که باهاشون ارتباط میگیرم سنیور باشن توی دپارتمان ها اگر هم عضو کامینتی باشند اونا، خیلی خب تصمیم ها اهمیت داره توی روال تصمیم گیری نقش خوبی دارند.
پرسش: خب حالا این هم بگو که مثلاً چند جا اپلای کردی، کجاها اپلای کردی؟
پاسخ:عددش واقعا خاطرم نیست، داشتم فکر میکردم که چند تا یادم نیست ولی نه خیلی زیاد بود نه خیلی کم ولی ایمیل زیاد زدم. توی هم آمریکا هم کانادا و وقتی پروسه آمریکا و کانادا تموم شد اروپا هم شروع کردم به پروپوزال آماده کردن برای اروپا.الان آگوست، سپتامبر، اکتبر زمانی هست که استاد ها دوست دارند این ایمیل هارو بگیرند یعنی یک نکته ای که مهم هست اینه که چه زمانی هم این پروسه شروع بشه؛ الان زمان خوبیه یعنی حالا توی تابستان اگر جون وجولای باشه استاد ها معمولا نیستند الان تقریبا دارن برمیگردن وقت خوبیه و سپتامبر، اکتبر و نوامبر خیلی بیشتر منتظر این ایمیل ها هستند و ایمیل هارو بیشتر جواب میدن.
پرسش: خیلی هم عالی، ببین یک صحبت خیلی مفصلی که هست اینه که تو Business School فاند کمه و بچه ها این سوال رو دارند که تو که فاند داری همه همکلاسیات فاند دارند؟ توی دکتری و همینطور در مورد ارشد، اینارو جدا جدا صحبت کن.
پاسخ:توی دکتری اکثراً فاند دارند حالا این فاند کم و زیاد هست ولی میتونم بگم که تعداد زیادی فاند دارند ولی خب توی مستر (Master ) اینطور نیست توی مستر اکثر رشته ها همینطوره خب رشته ما یه مقدار بیشتر. مستر رو دانشگاه میگیره بیشتر برای بحث اینکه یه درآمدی برای خودش داشته باشه و اون هزینه هارو خیلی نمیخواد از دانشجو دکتری بگیره ریسرچر نگاه میکنه دانشجوی مستر رو هم به عنوان ریسرچری که قرار نیست خیلی کار خاصی ازش انتظار داشته باشه و توی مستر کمتره ولی توی PhD اکثر دانشگاه ها و اکثر پوزیشن ها با فاند هست ولی کم و زیاد داره.
پرسش: خب حالا بعد این از بین کل معدل و دانشگاه و مقالات که در موردش صحبت میکنیم، نمره زبان و تافل و آیلتس و اینا به نظرت خب اینا کدوم هاشون خب مهم تره، کلا در مورد معیار هایی که نگاه میکنند برای گرفتن فاند حالا چجوریه هرکدوم نسبت به اون یکی ارجحیت داره؟
پاسخ: ببین به نظر من کل این پروسه کل این کاری که قرارهای انجام بشه یه پکیجه یعنی دانشگاه و ادمیشن کامیتی به عنوان یک پکیج نگاه میکنه یعنی این نیستش که بگی که خب این معدلش خیلی بالاست حالا مقاله نداره خیلی نگاه نکنیم، همه اینا باید یک رنج معقولی داشته باشند و این هم هستش که یکی اگر خیلی خوب باشه میتونه نقاط ضعف رو بپوشونه ولی همه باید یک رنج معقولی داشته باشند، اینجوری بگم که توی پوزیشن های PhD اینکه اون فرد، استاد یا ادمیشن کامینتی شما نشون بدید که یک ریسرچر هستید؛ این توانایی ریسرچ رو دارید، این علاقه دارید این شاید مهمترین موضوع باشه حالا شاید معدل لیسانست خیلی خوب نباشه شاید حالا معدل ارشد یه ذره اهمیتش توی پروسه PhD کم نباشه، معدلت خیلی خوب نباشه یا یه معدل معقول باشه ولی اینکه شما نشون بدید که ریسرچر هستید این خیلی مهمه، اگر که هیچ مقاله ای از پایان نامه ای نتونی در بیاری خب این یه علامت هشدار هست برای اون استاد که این خیلی نشون نمیده که چکار میخواد بکنه. من گفتم که حالا ذهنم رو یه آپدیت بکنم رزومه ای که برای اپلای کردنم فرستاده بودم رو امروز نشستم نگاه کردم چیزی که خیلی جالب بود این بودش که الان که رزومه دیدم، میدیدم که فردی که این رزومه رو ببینه واقعاً تحت تاثیر قرار میگیره نه اینکه من آدم قوی هستم، تحت تاثیر قرار میگیره که این میخواد یک کار ریسرچی انجام بده.
پرسش:چطور بابت چی؟
پاسخ:من اونوقت مقاله داشتم من از کار لیسانسم مقاله داشتم، هم مقاله کنفرانس داشتم هم یه مقاله ژورنال توی ارشدم هم مقاله چاپ شده داشتم حالا بعد اینکه چقدر جایی که مقاله چاپ میشه مهمه رو توضیح میدم، مقاله بود ولی خب مقاله های تاپ نبودش و اینو اصلا خودم یادم نبود من رزومه ام رو اینجوری مینویسم شروعش با اینه که کی هستم چی هستم بعد Education بعد Research Interest بعدش میام سراغ Paper هام، توی اونجا خب من پیپر کنفرانسم رو نوشته بودم پیپر ژورنالم رو نوشته بودم توی قسمت ژورنال ها، ۲تا پیپر که روش داشتم کار میکردم رو به عنوان تو بی سابمیت نوشته بودم و تو حالا یکی از ژورنال های که اونوقت برای من خیلی بزرگ بود و شاید واقعا باورم نمیشد که من بتونم اون مقاله ای که دارم میگم رو واقعا سابمیت کردم ریجکت شد ولی تو همون ژورنال من بعدا چاپ کردم والان جزو یکی از مقاله های تزم خیلی ژورنال خوبیه و آدم میتونه براش خوشحال باشه ولی نکته ای که میخوام بگم اینه که من خودم بعد از ۴ سال که بهش رجوع کردم و واقعا هم یادم نبود همچین چیزی نوشتم، حتی اگر که کسی الان پیپر نداره این توبی سابمیت رو بنویسه نشون بده که واقعا میخواد این کار رو انجام بده، من اونوقت دروغ ننوشته بودم واقعا سابمیت کردم و واقعا بعدش ریجکت شد و هیچ مشکلی هم نیست یا اونوقت ۲ تا پیپر آندر ریویو under review داشتم اونوقت نوشتم دوتاش هم ریجکت شد هیچ اشکالی نداره مگه اصلا پیپر باید همیشه اکسپت شه پیپر ریجکت میشه، هی میره میاد حالا نکته ای که هست اینه که یه تیکه دیگه ی رزومه ام سمینار بودش آهان یه تیکه دیگه پروجکت بود این پروجکت ها هم باز صادقانه نوشته بودم اینا پروژه درسیه ولی پروژه درسیم هم نوشته بودم اشکالی نداره مثلا من بیزینس پلن (Business plan) برای فلان جا نوشتم به عنوان پروژه درسی؛ یه قسمت دیگه یه سمینار، سمینارهایی که سر کلاس بودم نوشتم اینارو سر کلاس های MBA بودم این یه دونه سمینار هم سر کلاس مثلا لیسانسم بودم نوشتم. خب اینارو وقتی تاپیک هاشو یکی میخونه یکی میبینه که خب این در مورد این موضوع حداقل یه ده دقیقه یک ربع حرف زده خب این خیلی فرق داره، خیلی هام انجام دادن این نیستش که فقط من انجام داده باشم ولی مهمه که بتونی این موضوع رو منتقل کنی بتونی این موضوع رو اطلاع بدی اون کسی که این رزومه شمارو میبینه هیچ شناختی از شما نداره تنها چیزایی که شما داری بهش منتقل میکنی اینه، یه نکته دیگه درمورد رزومه بگم اینه که خیلی ها شنیدن که رزومه ۱ صفحه ای ۲ صفحه ای خیلی خوبه ولی واقعا توی بحث آکادمیک اینجوری نیست. یه نکته هم بگم یه مثال بزنم سال پیش من یه ایونت (Event) بودش از شرکت مکنزی شما میشناسید خب خیلی های دیگه هم احتمالا میشناسن جزو بزرگترین شرکت های مشاوره دنیاست اومده بودن دانشگاه و یک پوزیشن کارآموزی PhD داشتن که توضیح میخواستن بدن من رفتم گفتم که من رزومه ای که دارم ۶ الی ۷ صفحه است و آیا باید رزومه ام رو ۱ صفحه ای ۲ صفحه ای کنم؟ گفتش که نه لازم نیست ما آموزش دیدیم که رزومه های آکادمیک رو هم بتونیم بخونیم یعنی این رو حتی یه شرکت مشاوره ای خیلی بزرگ رو که همیشه میگن که رزومه های ۱ صفحه ای در حد ۱۰ ثانیه تصمیم میگیرن میزارن کنار میگه ما این آموزش رو دیدیم که بتونیم رزومه های ۶ الی ۷ صفحه ای رو بخونیم پس حتما دانشگاه ها رزومه های چند صفحه ای رو اوکی هستن.
پرسش:خیلی عالی خیلی نکات خوبی بود، خب بریم سراغ بحث دیگه حالا درمورد همین معیار ها خیلی سوال پرسیده بودن یه بخش که سوال کرده بودن درباره جی آر ای یا جی مت بود برای Business School نظرت درمورد این چیه؟
پاسخ: من جی مت دادم من اونوقت یک سفر رفتم دبی و توی دبی امتحان دادم و واقعا هم سخته که آدم بخواد امتحانش رو خارج از کشور بده، مسافرت هست شما روز قبلش حتما باید رسیده باشین و یه بار بریی اون محل آزمون رو ببینی، هتل باید جایی باشه که ساکت باشه اگر از این هتل های شلوغ هست طبقاتی باشه که ساکت باشه؛ این قصه ها برای امتحان جی مت هست وقتی که تو خارج از کشوری. من جی مت دادم و واقعا هم راضی هستم که جی مت دادم ولی الان خب خیلی از بچه ها جی آر ای میدن و خیلی از Business School ها هم این دوتا رو با هم جابجا میکنن نمراتشون رو ETS هم دیدم که یه دونه ماشین حساب داره که نمرات رو وارد میکنی و اونور معادل میده، مثلا میدونم کنکوردیا (Concordia University) جی آر ای معادل ۶۳۰ رو قبول میکنه ولی جی مت میانگین ۶۰۰ رو میخواد یعنی اون میانگین جی مت ۶۰۰ رو برای جی آر ای ۶۳۰ میگیرن. خیلی من جی آر ای رو نمیشناسم آزمونش رو چون ندادم میدونم چیه ولی چون خودم این امتحان رو ندادم نمیتونم بگم که ۶۰۰ گرفتن جی مت آسون تره یا ۶۳۰ گرفتن معادل از طریق جی آر ای ولی خب جی مت واقعا امتحان سختیه یعنی کامپیوتر اداپتیو (computer adaptive) بودنش اینکه امتحان در لحظه برای شما طراحی میشه این حرف ها هستش ، میگن شایعه است ولی حداقل من و خیلی های دیگه دیدم واقعیته یعنی اگر شما ۷ یا ۸ تا سوال اول رو شما خیلی خوب جواب بدین نمرات سوال ها، امتیازشون چون امتیاز بیشتریه سوال سخت تری رو شما میبینید و امتحان خیلی سخت میشه برای من اینجوری بود، امتحان به حدی بعد از ۸ سوال برای من سخت شد که من فقط سوال رو میخوندم و دوباره سوال رو میخوندم تصمیم گرفتم سوال رو جواب غلط بدم تا یه ذره امتحان باهام مهربون تر بشه میدونستم که نمره دارم از دست میدم ولی میدونستم که اونجوری فقط باید سوال هارو ده بار بخونم و دوباره برگردم از اول بخونم.
پرسش: پس در مجموع الان توصیه ات تا یه حدی به سمت جی آر ای هست، درسته؟
پاسخ: آره اگر که میتونن GRE رو توی ایران بدن ولی مطمئن بشن که اون Business School قبول میکنه جی آر ای رو چون بعضی ها هنوز قبول نمیکنن مثلا جی مت رو، یه برندیه که این ها همه دوست دارند که بگن ما این نمرات جی متی رو قبول کردیم مثل مثلا مدارسی توی ایران هستند که میگن ما این رتبه های کنکور رو داشتیم و جی مت هم برای Business School ها همینجوره. میخوان بگن ما این نمره رو داشتیم ولی جی آر ای اینجوری نیست برای همین همه جی مت رو ترجیح میدن.
پرسش: خب در مورد تغییر رشته هم صحبت کردی که اصلا از پروژه کارشناسی این پروسه بوده.
پاسخ: آره من مطمئن بودم که نمیخوام متالورژی رو ادامه بدم خب کسی که مثلا میره ارشد مهندسی، PhD مهندسی متخصص میشه توی حوزه ی خیلی خیلی کوچیک بد نیست بعضی وقت ها هم لازمه من میدونستم که نمیخوام من میخواستم که دوباره دنیا برام باز بشه یعنی موقعیت های شغلی بیشتر، کارهای بیشتری که بود من انجام بدم برام مهیا باشه و الان راضیم از اینکه الان هر شرکتی میتونه به من رجوع بکنه و من میتونم مشکل های مختلفی رو حل بکنم تا اینکه بخوام یه حوزه خاص یا یه صنعتی رو انتخاب کنم؛ این بستگی به خود فرد داره نسخه ای نیستش که برای همه بشه پیچید .
پرسش: خیلی خوب بود الان اشاره کردی به بازار کار دقیقا هم الان میخوایم بریم سراغ بازار کار، دوباره حالا برمیگردیم یه مقدار درباره اپلای صحبت میکنیم. کلا موقعیت کار برای دکتری بیزینس چی هست؟
پاسخ: ببین موقعیت شغلی که میتونم بگم که مثل همه PhD ها اصلی ترین موقعیتشون، موقعیت آکادمیک هست یعنی من هرکی بهم میگه میگم که اگر مطمئنی که نمیخوای آیندت رو، ۵ سال بعدت رو توی یه پوزیشن دانشگاهی نمیبینی واقعا PhD رو خیلی بهش فکر نکن چون بزرگترین جایی که یه PhD لازم هست توی دانشگاه هست .. بعضی شرکت ها توی جاهای مشاوره ای خیلی کمتر میشه یعنی مطمئنا آکادمیک تو حوزه ی اول هست ولی این نیستش که فقط کار آکادمیک باشه شما مثل بقیه رشته ها میتونید توی پوزیشن های مشاوره ای هم شرکت بکنین و اینکه اگر که اون حد از کارآفرینی هم داشته باشین موقعیت هایی هستش که راحت میشه کارآفرین شد.
پرسش: خب در مورد این که میگن که بیشتر موقعیت ها برای کانادایی ها هست، این درسته؟
پاسخ: آره یه جورایی درسته برای رشته های مهندسی خب دانشجوهای غیر کانادایی معمولا زیاد هستند توی اون رشته ها ولی رشته های MBA و رشته های بیزینسی خود کانادایی ها یا خود غربی ها هم درموردش اشتیاق دارند این هست ولی خب بازم دانشگاه به دانشگاه متفاوته بازم حتی گرایش به گرایش متفاوته، دپارتمان با دپارتمان متفاوته ولی این کلیتش درسته.
پرسش: البته بیشتر درمورد کار مدنظرشونه که حالا بازار کار به عنوان کسی که حالا بعد از تحصیل یعنی هنوز اقامت دائم رو نگرفته، تعداد پوزیشن هایی که میتونه پیدا بکنه محدوده؟
پاسخ:ببینید اگر اون پوزیشن مثلا بگه که ما PR میخوایم خب یعنی بین این فرقی نیستش که شما مهندسی فارغ التحصیل شده باشید یا بیزینس یعنی بستگی داره به اون پوزیشن، میتونم بگم که اینطور نیستش که حتما حالا یه فرق اینجوری باشه ولی توی ورود به دانشگاه هست چون تو بقیه رشته ها معمولا خود کانادایی ها یا خود آمریکایی ها خیلی علاقه ندارند که ادامه بدن ولی توی بیزینس هستش.
پرسش: آهان یه سوال درمورد این بحث هیئت علمی بودنت که الان تدریس و اینا میکنی مثلا چجوری این پوزیشن رو گرفتی، شرایطش چجوری بود و این ها.
پاسخ: دانشکده ما جزو خوبی هایی که داره بعد از امتحان که تو ایران معروفه به جامع دکتری این امکان رو فراهم میکنه که دانشجو های دکتری اپلای بکنن و اعلام آمادگی بکنن برای تدریس و ۱ درس معمولا سالی میتونن تدریس کنن
پرسش: طبیعتا این واسه ی بعدا هم خیلی رزومه ی خوبی میشه.
پاسخ: تجربه ی خیلی خوبیه این کرس که حالا من ۲ بار چیز کردم و امسالم دوباره که چند روز دیگه شروع میشه یه کرس خب خیلی دانشجوش زیاده، ۱۲۰ تا دانشجوعه تجربه خیلی خوبیه اینکه با اینهمه آدم, آدم سروکله بزنه جالبه.
پرسش: خیلی هم خوب، حالا یک مقداری باز دوباره میخوایم شیفت کنیم به سمت اپلای. کلا واسه گرفتن هم پوزیشن دکتری و کلا اپلای کردن برای Business School و همینطور بعدا برای کسایی که پوزیشن گرفتند چقدر سن مناسبه؟
پاسخ: میتونم بگم که این نیست که اصلا مهم نباشه ولی اینم نیستش که اگر کسی یه ذره سنش رفته بالا بگه که سن من رفته بالا و دیگه نمیتونم اقدام بکنم نه ما همین الان توی دانشکده مون داریم کسی که سن خیلی بالایی داره یعنی میبینیش خیلی احساس نمیکنی که این میتونه دانشجو دکتری باشه ولی هستش واقعیت اینه که میتونن باشن و برای کار گرفتن بعدش خیلی مثل ایران اون عدد های ۳۰، ۳۵ بعضی جاها توی این اطلاعیه های شغلی مینویسن اصلا اینجوری نیست اگر که بنویسن هم غیرقانونیه و عملا هم خیلی بهش بها داده نمیشه. یه چیزی اضافه بکنم همون بحث سن، این گپ تحصیلی یک مقداری مهمه این گپ رو بهتره که اگر واقعا یک گپیه که تو اون دوره هیچ کاری انجام نشده یه کاری بوده که حالا انجام شده برای اینکه اون زمان خیلی به چشم نیاد و تو ذوق نباشه که دوسال، سه سال، چهارسال هیچ اتفاقی برای اون فرد نیوفتاده.
پرسش: پس یه جوری پُرش بکنن با یه سابقه کاری چیزی.
پاسخ: آره سابقه کاری، خوندن زبانی چیزی.
پرسش: خب حالا بریم سراغ یه مقدار سبک زندگی به عنوان یه دانشجوی دکتری و همینطور کسی که تدریس هم میکنه، کلا میگن که چقد صرف دانشگاه و تحقیق و این حرفا، چقد وقت صرف این قضیه میکنید؟
پاسخ: خیلی بستگی به اون فرد داره، سوال شخصی درمورد منه؟
پرسش: آره دیگه سوال شخصی درمورد توئه ولی خب میخوان یه ایده ای بگیرن درمورد اینکه چقد از زندگیشون رو واقعا باید بزارن برای درس اگه میخوان بیان دکتری بیزینس بخونن.
پاسخ: میتونم اینجوری بگم که اولش چون حالا Business Administration رشته های ما خیلی کرس اول خیلی زیادی داره یعنی برای آماده شدن برای امتحان جامع ما باید ۸ تا کرس بگذرونیم، ۸ تا سه واحدی البته این تو دانشگاه ماست تو بعضی دانشگاه ها حتی بیشتر هست و خب گذروندن کرس هم خیلی کار آسونی نیست مثلا من هیچ ترمی بیشتر از ۲ تا کرس برنداشتم یعنی به همه هم گفتم که من نمیتونم، یکی دیگه شاید بتونه من نمیتونم هستن کسایی که ۳ تا کرس هم میگیرن ولی من با افتخار وقتی ترم اول ۳ تا داشتم گفتم نمیتونم، چون اون کاری که میخوام انجام بدم رو میدونم که رو ۲ تا کرس میتونم انجام بدم اون وقتی که میخوام بزارم رو روی ۲ تا کرس میتونم روی ۳ تا نمیتونم. اینطوری میتونم بگم تا قبل از امتحان جامع وقت زیادی رو کرس ها میگیره و واقعا هم حداقل برای من خیلی آموزنده بود، ببین کرس های ما من هیچ امتحان کتبی ندادم این ۸ تا کرس رو من هیچکدوم رو امتحان کتبی نداشتم ویه پروژه ای داشت و همه هم میتونم بگم که اکثرش یعنی اینجوری بودش که ما هفته با هفته ۵ تا پیپر که از قبل مشخصه توی اون حوزه رو میخوندیم و میومدیم حالا یه نفری ارائه می داد یا بحث میکردیم یا نکات اون رو استاد توضیح می داد یا بیشتر دانشجوها مطرح میکردند و یه یادگیری اینجوری داشت، خب خوندن ۱۰ تا پیپر تو هفته برای من در ابتدا واقعا کار زیادی بود هنوزم زیاده واقعا ۱۰ تا پیپر آدم باید خوب بخونه نخواد فقط یه مروری بکنه وقت گیره و حالا رو اون ۱۰ تا پیپر باید کاری انجام بدی، یه خلاصه ای بنویسی، یه پیشنهادی برای مراحل بعدی بدی خب این کار وقت گیری بود واقعا هم کار ساده ای نبود یعنی اکثر دانشجوها رو که من باهاشون صحبت میکنم میگن که اون تیکه اولش قبل از امتحان جامع واقعا سخته بعد امتحان جامع یه ذره خب کار شل تر میشه از اون فشار کرس پشت سر هم نیستش اون فشاری که هر هفته آدم لازم هست داشته باشه نیست یه ذره آروم تر میشه ولی خب هم زمان این پوزیشن های تدریس شروع میشه که اونا هم واقعا بازم، تدریس برای من ترم اول فوق العاده کار سنگینی بود ولی الان برام خیلی دیگه راحته و الان خیلی دغدغه ام نیستش که هفته دیگه من باید این پروسه رو شروع بکنم. اگر بخوام خلاصه کنم تا قبل امتحان جامع واقعا کار سختیه بعد امتحان جامع فشار کار سبک تر میشه آدم بیشتر میتونه فکر کنه، بیشتر میتونه ایده های ریسرچی رو بررسی بکنه یا کارهای پژوهشی انجام بده ولی همیشه بالا پایین داره یعنی بعضی وقت ها استاد لطف میکنه کار اضافی از آدم میخواد مثل اتفاقی که دیروز، پریروز افتاد من باید یه کار جدیدی انجام بدم یه گرنتی هست من باید براش پروپازال آماده کنم، بعضی وقتا خب بالا پایین داره.
پرسش: از اولش استاد داشتی یا اولش اونموقع که درس داشتی پاس میکردی استادی درکار نبود؟
پاسخ: دپارتمان ما اینطوریه که نیاز به استاد نیست توی سال اول یا حتی تا قبل امتحان جامع ولی من از ایران با اون فرضی که الان دارم کار میکنم در ارتباط بودم.
پرسش: خب حالا یه مقداری صحبت کردند درمورد انتخاب کشورت که چرا کانادا چرا آمریکا نه، چرا اروپا نه؟
پاسخ: من اپلای کردم آمریکا، خب آمرکیا تعداد دانشگاه هاش خیلی بیشتر از کاناداست یعنی شما هر جایی حساب بکنی یه دانشگاه هست و معمولا هم دانشگاه های خوب و بد هست، همه جا هست و تعداد پوزیشن خب خیلی بیشتره آمریکا هم من اپلای کردم و یه پذیرشی غیر از مارکتینگ گرفتم خب من برام مارکتینگ تو اولویت بودش. یه پذیرش دیگه هم من از انگلیس گرفتم که اونم مارکتینگ نبود و بازم مارکتینگ برای من اهمیت داشت و البته یه مشکل دیگه هم این بودش که فاندش هم مشکل داشت، هزینه تحصیل توی انگلیس هم خب خیلی زیاده، توی مجموع این انتخاب ها من خب اینجارو انتخاب کردم و الان هم از انتخابم خیلی راضیم.
پرسش: در مورد برند دانشگاه ها کلا میگن برند دانشگاه تاثیری داشته؟ مثلا برند دانشگاه ارشدت به نظرت تاثیری داشته توی اپلای کردن واسه دکتری؟
پاسخ: ببین واقعیتش خب اینو من در مورد برند استاد ها هم میتونم بگم یعنی اینکه آدم با چه استاد هایی توی ایران کار بکنه، میتونم بگم حداقل تو رشته های مدیریتی و بیزینسی تو ایران خیلی استاد ها یا خیلی دانشگاه ها حتی شناخته شده نیست بعضی دانشگاه های ما خب به عنوان یه دانشگاه، مثلا دانشگاه تهران شناخته شده است یا شریف شناخته شده است؛ این تک دانشگاه ها شناخته شده اند ولی استاد هاشون نه چون خیلی هم توی کارای بین المللی و این ها نبودن. چند وقت پیش داشتم، نمیگم کدوم دانشگاه یه دانشگاه خیلی خوب استاد هاش رو داشتم رزومه هاشون رو نگاه میکردم واقعا بعضی ها خب خیلی ضعیف تر از چیزی اند که یه دانشجوی خیلی معمولی اینجا که هنوز حتی فارغ التحصیل نشده رزومه های بهتری هست یعنی بخاطر همین میخوام بگم که توی حداقل رشته های بیزینسی خیلی نگران اینکه توی چه دانشگاهی اند، چه استادی داشتند و اینا نباشن خیلی بیشتر رو کاری که میخوان بکنن فوکوس کنن روی اون رزومه ساختن که صحبتشو کردم یعنی نشون بدن که واقعا میخوان ریسرچ بکنن حالا خیلی بیشتر توی PhD یه level پایین تر توی ارشد نشون بدن که میخوان ریسرچ بکنن و خیلی ها دوست دارند از استادهای تاپ توی دانشکده ریکامندیشن Recommendation بگیرن ولی قبول کنید که اون استادهای خیلی خوب شاید واقعا فقط تو ایران شناخته شده باشند بازم مخصوصا توی رشته های بیزینسی، رشته های مدیریتی شناخته شده نیستند اینور و خیلی هم اثری ندارند اگر که اون استاده خیلی معروف که بعضا هم شاید به این راحتی ها ریکامندیشن نده اون استاد اگر که میخواد ۲ تا پاراگراف خیلی معمولی بنویسه برید از یه استادی که مطمئن هستید یه ریکامندیشن خیلی بهتری بهتون میده و حالا استاد تاپ دانشکده هم نیست یعنی اون متن ریکامندیشن اینکه چقدر حیطه ای وارد شده چقدر مطالب مختلفی رو بهش پرداخته چه آکادمیک چه پرسنال اینارو اگر از اون بگیرید خیلی بهتره.
پرسش: خب درمورد مدیریت نرم افزار هم مهمه بلد باشن؟ یا اگه بلد باشن چه نرم افزارهایی رو میتونن تصحیح کنن یعنی کار بکنن؟
پاسخ: حتما مهمه ببین الان میتونم بگم که اونایی که رزومه مینویسن Microsoft Word ، آفیس Microsoft Office اونارو ننویسن ولی نرم افزار تخصصی هارو حتما یاد بگیرن اگر که حداقلش برن یه دونه زبان برنامه ریزی یه همچین چیزهایی رو این مهارت هارو برای خودشون جمع کنن و حتما بنویسن خیلی اثر داره ولی دنبال چیزهای خیلی عام نباشن که مثلا فتوشاپ بلدن خیلی کمکی نمیکنه.
پرسش: خب این ریسرچ اینترست خاص خودت برای بحث حالا مثلا دیتا یا فیلدهای تخصصی دیگه که داری کار میکنی، آیا از ایران برای اینها مدرکی داشتی؟
پاسخ: نه نداشتم.
پرسش: داشتنش مهمه به نظرت یا اینکه میتونه یاد بگیره، یه سرتیفیکیت که این طرف در این زمینه رفته یه دوره ای گذرونده، یه همچین چیزی.
پاسخ: اگر که کسی اعلام بکنه که مثلا زبان تایتان رو بلده، مفاهیم ماشین لرنینگ رو بلده اینا کمک میکنه، اگر کرسی بتونه بگذرونه اینا قطعا میتونه کمک کنه ولی حداقل من اینطوری بودش که وقتی که وارد پروگرام شدم و همش هم از یه جلسه ی یه کرسی توی تابستون شروع شد؛ تابستون همون سال اول من لیدر دیسکاشن اون جلسه بودم یعنی باید من اون کلاس، اون کار رو برگزار میکردم و من مجبور شدم بیشتر بخونم، یه ذره بار بیشتر شد گفتم خب چقدر بهش علاقه مندم و همون پیپری که من اون ترم برای کرس آماده میکردم همون شد چیزی که من ادامه دادم بعد چاپ شد.
پرسش: خب یه سوالی پرسیدن درمورد اینکه بعد از اینکه حالا آپر هارو گرفتن به نظرت رنک دانشگاه مهمتره یا شهری که درواقع توی اون قرار میگیره؟
پاسخ: ببین بازم خیلی به اون فرد بستگی داره، برای من شهر خب خیلی مهم بود یعنی خب من متاهل بودم میخواستم با همسرم بیام و خیلی شنیده بودم دوستانی که رفته بودن تو شهرهای کوچیک و خانوادگی اذیت شده بودن و همسرشون اذیت شده بود یکی از دوستان من بودش که میگفتش که آمریکا بود شهر اوهایو بودش بعد این میگفتش که من همسرم انگار یه زندانیه و چوب خطی دستشه و هرروز داره چوب خط میزنه و این چند روز گذشت و ما هنوز تو این زندان هستیم، خب آمریکا برای ایرانی ها یه زندان خیلی بزرگه اینکه شما همه جاش میتونی بری ولی از اون پاتو نمیتونی بزاری بیرون این حس بدیه؛ پس بستگی به فرد داره که میخواد بیاد و اگر که متاهل هست شهر رو یه ضریب خوبی بهش بده شهر کوچیک نباشه مخصوصا اونایی که از شهر بزرگ میان خیلی عادت به شهرهای کوچیک ۳۰ هزار ۴۰ هزار نفری ندارن. یه نکته دیگه که میخواستم بگم اینه که در نظر بگیرن که اگر مجرد هستند زندگی مجردی خیلی اینجا شاید براشون راحت نباشه شاید اونم بازم روی ملاک هاشون باشه و من هیچوقت به هیچکس توصیه نمیکنم که مجردی بیان.
پرسش: باز گفتن بیشتر درمورد لایف استایلت بگو به عنوان محقق و یک دانشجوی مدیریت.
پاسخ: ببین کاری که ما همیشه انجام میدیم خوندن مقالات است و سعی میکنیم مقالاتی که میخونیم ازش توی حوزه پژوهشی خودمون یا ازش ایده بگیریم یا اینکه اون رو سعی کنیم توی حوزه پژوهشی خودمون واردش بکنیم این بزرگ ترین لایف استایل یه محققه یعنی ایده رو داشته باشه بعد شروع کنه حالا به جمع آوری داده یا اینکه بخواد دیتا بگیره روش ریسرچ انجام میده بعد انقدر بالا پایین داره یه روز انقدر خوشحالی که فکر میکنی دیگه از این خوشحال تر نمیتونی باشی ممکنه چند ساعت بعدش، فرداش بگی دیگه از من بدبخت تر کسی توی دنیا نیست چرا جواب نمیده دوباره بعدش میشی خوشبخت ترین آدم روی کره زمین. این بالا پایین ها خیلی داره و برای من خیلی شده که یه جاهایی احساس کردم واقعا مگه میشه از این بدتر، یه اتفاقی افتاد گفتم واقعا مگه میشه از این بدتر اصلا اتفاق بیوفته و بعدش دیدم که دقیقا چند روز بعدش بهترین اتفاق افتاد فقط بخاطر همون بدترین اتفاقه.
پرسش: خیلی غیرقابل پیش بینیه.
پاسخ: خیلی بالا پایین داره و باید آدم براش آماده باشه نه اون روزهای خوشحالی خیلی خوشحال باشه نه روزهای ناراحتی اونقدر ناراحت.
پرسش: یه سوالی کردن درمورد اینکه وقتی تصمیم میگیرن یه دانشگاهی اپلای بکنن آیا اینکه زودتر اپلای کنن مهمه؟ مثلا بازه سپتامبر باز میشه تا دسامبر، مهمه؟
پاسخ: خیلی مهمه، اینکه دانشگاه ها میگن که این ددلاین ما هست تا اونوقت شما اپلیکیشن بفرستید در نظر میگیرن ولی خیلی وقت ها شروع میکنن از همون اپلیکیشن اول بررسی هاشون رو شروع کردن و حداقل من توی کیس خودم این رو دیدم یعنی به من آفر رو برای fall داده بودن من fall نمیتونستم خودشون آفر رو بعدا کنسل کردن و بعد آفر winter به من دادن با اینکه winter هنوز باز نشده بود. اگر از قبل اپلیکیشن باشه اگر که مطلبی باشه حتما اپلیکیشن دستشون برسه بررسی میشه شک نکن.
پرسش: در مجموع میگن فاندی که دانشگاه میده برای زندگی کافیه؟
پاسخ: بستگی به لایف استایل داره و نه لایف استایل آکادمیک لایف استایل زندگی اینکه شما چجوری دارید زندگی میکنید برای بعضی ها این پول کافیه ببینید فاندی که من میگیرم شهریه ام رو کاور میکنه و هزینه زندگی هم، این هزینه زندگی ولی قرار نیستش که من مثل یه فردی زندگی بکنم که الان چند برابر من حقوق میگیره خب واقعیت اینه که حقوق دانشجویی پایینه دیگه یعنی یه چیزی تو مایه های فرامطلق یه ذره بهتر، یه زندگی بخور نمیر هست ولی بخور نمیر خیلی خوبه و جزو مزیت های تحصیل PhD توی کشورهای دیگه به جز ایران این حقوقیه که شما بهتون داده میشه این درآمدیه که میتونین داشته باشین و این نیستش که شما بخواین کارغیر درسی انجام بدین، بعضی ها استادشون اگر گرند نداشته باشه به این مشکل ها میخورند و من میشناسم افرادی که دارن کار غیرمربوط انجام میدن که درآمد داشته باشن ولی خب اکثر استادها یه گرندی دارن و اون گرند ها رو میتونن به خوبی پخش کنن.
پرسش: از رشته های دیگه میتونن برای دکتری مدیریت اپلای بکنن؟
پاسخ: اره، مهم اینه که نشون بدن تو اون حوزه ای که میخوان اقدام بکنن حوزه رو میشناسن و یه مهارت هایی رو دارن توی مقطع لیسانس و ارشدشون که اون مهارت رو میتونن اپلای بکنن تو اون حوزه، یه مثال بزنم الان پوزیشن های بیزینسی اگر یکی از سمت Computer Science از علوم کامپیوتر بیاد فوق العاده میتونه موفق باشه چون همه دوست دارند که ماشین لرنینگ کار بکنن استاد ها و خب کسی که بک گراند Computer Science داره خیلی موفق میتونه باشه و حالا مهندسی اگر کسی که بک گراند مهندسی مثلا نرم افزار داشته باشه اونم خیلی میتونه موفق باشه، چیزی که مهمه حتی اگر که این مَچ بودنه وجود نداره اینه که به اون استاد یا به اون کامینتی شما یه چیزی ندی که ببین من ۴ سال لیسانس خوندم ۲ سال ارشد خوندم، ۵ سال لیسانس خوندم ۲ سال ارشد خوندم و یه روز فهمیدم که خیلی کار اشتباهی کردم همه این هارو باید بریزم دور باید از صفر شروع کنم این فرد به هیچ وجه گزینه مناسبی نیستش برای ادامه تحصیل چون که نمیدونه میخواد چیکار کنه از کجا معلوم من امروز بهش ادمیشن بدم وارد این پروگرم بشه بعدا احساس نکنه که دوباره اشتباه کرده حتی اگر این اتفاق افتاده یه جوری زیرسیبیلی ردش بکنه یه جوری نشون بدن که اون مهارتی که تو اون چند سال کسب کردن اونارو به این فکر انداخته که این تغییر رو بدن.
پرسش: یه سوال دیگه، توی همون بحث CV که داشتی میگفتی که CV رو خوب بنویسن اینکه فعالیت دانشجویی داشته باشن، نمیدونم انجمن علمی فلان جا یه جایی یه مسئولیتی داشتن و کنفرانسی برگزار کردن اینا چجوریه تاثیر گذاره؟ برن مثلا بشن رئیس انجمن علمی برای اینکه بیارن توی رزومه شون؟
پاسخ: آره یه تیکه رزومه ها خب کار داوطلبانه ایه که انجام دادن و خب خیلی مهمه، میتونه اثر بذاره هرچی باز هم مرتبط تر باشه بهتر و بی تاثیر نیست، گذاشتنش از نذاشتنش بهتره.
پرسش: خب یه کم برگردیم به بحث بازارکار و اینها پرسیدن شرایط هیئت علمی شدن چطوریه؟
پاسخ: خیلی سخته، بدون شک جزو سخت ترین کارهاییه که کسی میتونه بگیره و حالا توی رشته های ما اینطوریه که حداقل یک مقاله در چندتا ژورنال برتر اون رشته، اون گرایش رو میخواد یعنی توی رشته ما ۴ الی ۵ تا ژورنال هست و من مارکتینگ میخونم Journal of Marketing ، Journal of Marketing research این چن تا ژورنال Marketing Science این ها اگر کسی توش بتونه مقاله چاپ بکنه من میتونم بگم بدون شک یکی از چاپ های خیلی خوب و پول خوب میتونه بگیره چون کار آکادمیک پول خوبی داره مخصوصا توی رشته های بیزینسی یعنی شروع حقوق هاش عدد خوبیه و این عدد ها با اون مقاله بهش میرسن ولی چاپ کردن تو اون چندتا ژورنال فوق العاده سخته چرا چون رقبای شما کسایی هستند که طرف PhD داره تجربه های شما رو ازش ۳ سال بیشتر داره اون داره رقابت میکنه که تو اون ژورنال ها مقاله ای چاپ بکنه تا بتونه پوزیشن رو یه دونه ببره بالا یه عالمه هستند که دارند توی اون ژورنال میخوان مقاله بدن، چاپ بشه که بشن پروفسور پس کار آسونی نیست ولی نشدنی هم نیست ولی فوق العاده سخته بازم این نیستش که برای همه ی دانشگاه ها اینی که میگم باشه برای بعضی دانشگاه هاست و خیلی دانشگاه ها هم هست که شما با یه PhD که گرفتین باید چندتا مقاله ای که حالا توی تاپ ژورنال نیستند، توی ژورنال رنک B هستند میتونید job بگیرن ولی یه ذره خب حقوق شاید پایین تر باشه چون استاد های اینجا برعکس ایران خیلی دوست ندارن تدریس بکنن بیشتر دوست دارند پژوهش کنن به خاطر همین وقتی لود تیچ میره بالا انگار که یه کار اضافی ازشون میخوایم. اگر که مطمئن هستند که نمیخوام کار آکادمیک بکنن به سمت PhD نیان چون که عملا ۵ سال از عمرشون رو دارن با حقوق یک چهارم، یک پنجمی که اگر برن بیرون بهش دست پیدا میکنن دارن میگذرونن و بخاطر همین یه نیروی جوونی شون رو دارن برای چیزی میزارن که بعدا نمیخوان ازش استفاده ای بکنن.
پرسش: آخه میدونی مشکل چیه، مشکل اینه که یه فردی هست مثلا الان شما یه کسی رو در نظر بگیر که اومده ارشد رو داره الان حالا ارشد مدیریت بعد این واقعا هدفش هم این نیست که هیئت علمی بشه میخواد مثلا مهاجرت بکنه و کار بگیره حالا مثلا اینجوری حالا مثلا اینجوری ۲ تا گزینه جلوشه یکی اینکه دوباره ارشد اپلای کنه، یکی دکتری اپلای بکنه دکتری رو نمیخواد به خاطر اینکه مثل قضیه تو نمیخواد بره ارشد هم اگه اپلای بکنه احتمال فاند گرفتنش کمه حالا واسه همچین آدمی توصیه ات چیه؟
پاسخ: برای همچین آدمی توصیه ام اینه که حداقل با خودش کنار بیاد که احتمال اینکه بخواد از این مدرک برای کار آکادمیک استفاده بکنه با این موضوع کنار بیاد چون واقعا باید اگر هم که روز اول نمیخواد این اتفاق بیوفته شاید یه وقتی وارد بازار کار بشه مجبور بشه بره دانشگاه، حداقل با خودش کنار بیاد روراست که این جایی که من دارم وارد میشم تهش احتمال اینورش خیلی بیشتره، امکان داره که جاهای دیگه هم جا بگیره ولی هم احتمال اینکه حقوق کمتری بگیره هم اینکه خب میزان پوزیشن کمتره.
پرسش: یک مقدار دیگه هم درمورد اینکه اگه بخوای مثلا اروپارو مقایسه بکنی با کانادا اولا که PhD position گرفتن اونجا به نظر تو چجوریه نسبت به PhD position گرفتن تو کانادا، سخت تره آسون تره یا اصلا بهتره یا بهتر نیست؟
پاسخ: من اروپا و استرالیا رو سخت تر میدونم دلیلش رو میگم، ببین سخت تر بودنش اینه که کسی که توی ایران هست با اون بک گراندی که داره آماده کردن و نوشتن ریسرچ پروپوزال که برای یه پوزیشن باز توی اروپا هست خیلی کار سخت تریه و حتی اگر فرض بکنیم که این پروپوزال رو آماده کرد یه پروپوزال خیلی تمیز آماده کرد این پروپوزال رو برای چند جا میتونه بفرسته. یه جا، دو جا، سه جا دوباره باید برای یه جای دیگه یه پروپوزال دیگه آماده بکنه و این کار سختیه من این کار رو انجام دادم، من برای انگلیس پذیرش گرفتم پروپوزال آماده کردم ولی وقتی بودش که چون اروپا خب تایم نداره شما هر موقعی ممکنه یه پوزیشنی باز بشه من بار اصلی و لود اصلیم روی آمریکا، کانادا بود یعنی ددلاین هام وقتی تموم شد گفتم دیگه هیچ دانشگاهی نیست که من بخوام بهش اپلای بکنم تموم شد و وقتی پروپوزال آماده کردم برای اروپا فرستادم ولی این اگر از نظر زمانی بخوام بگم میشه فوریه، مارچ.
پرسش: حالا یه سوال دیگه هم من بکنم دیگه سوال خاصی نمیمونه حالا کلا توصیه های خودتو بعدش بگو ولی سئواله اینه که به نظر خودت اگه تو برای ارشد اقدام میکردی، برای ارشد مجدد همینجوری آفر میگرفتی یا نه سخت تر میشد قضیه؟
پاسخ: احتمالا آفر میگرفتم ولی فاند رو خیلی مطمئن نیستم و به احتمال خیلی زیاد هم کانادا بهم ویزا نمی داد.
پرسش: اوکی توضیحاتی اگر مد نظرته، نکاتی که بهش وقت نشد اشاره کنی تو این موضوع و بچه ها برای اپلای کردن باید در نظر داشته باشند، نکته ای هست بگو تقریبا یه ۵ دقیقه ای وقت داریم.
پاسخ: ببین تو اون پکیج یه قسمت دیگه ای که خیلی مهمه نوشتن SOP هست که خیلی وقت روش بزارن چون مثل چیزاییه که ۱ صفحه است، ۱ صفحه و نیمه ولی انگار که مهم ترین زمانیه که شما دارین با اون ادمیشن کامیتی صحبت میکنید این رو ۱۰ بار بنویسید، ۱۰ بار خطش بزنید، پاره اش کنید کلا از اول بنویسید بدید به ۱۰۰ نفر بخوننش و اون ۱۰۰ نفر خوندن کامنت هاشون رو جمع بکنید دوباره یکی دیگه بنویسید یعنی این جزو مهم ترین کارهاست. آماده کردن رزومه و نوشتن SOP جزو مهم ترین کارهاست این یه نکته. توی بحث ایمیلی که به استاد میزنن ایمیل رو خیلی طولانی ننویسن خیلی ریز ننویسن، اصلا معلوم نیست اون استاد فرصت داشته باشه این ایمیل طولانی رو بخونه اصلا شاید پوزیشن نداشته باشه، ایمیل خیلی کوتاه من فلانی ام از فلان جا میخوام برای فلان پوزیشن اقدام بکنم دوست دارم زیر سوپرویژن شما مثلا ادامه تحصیل بدم، دوست دارم بدونم که شما این افتخار رو میدید به من که فلان کنم تمام،رزومه ام هم آماده است منتظر جواب شما هستم و امیدوارم جواب بدید خیلی مخلصیم خدافظ همین. یعنی خیلی کوتاه اینکه ایمیل طولانی باشه چون من الان از بد حادثه اسم و ایمیل ما تو اون صفحه ی دپارتمان هست، دپارتمان دانشگاه و من ایمیل زیاد میگیرم خیلی از بچه های ایران هم ایمیل میزنن اولین توضیحم اینه که خب من نمیتونم سوپروایزر بشم بعد یه سری جالا کامنت دارم که اگر فرصت داشته باشم میگم که آره یه ذره اینجاهاش رو بهترش کنید این خوب نیست، ایمیلتون خیلی طولانیه واقعا کسی حوصله اش نمیاد همچین ایمیلی رو بخونه چون دارم زیاد میبینم گفتم که بد نیستش که بگم این کار رو نکنید.
نکته دیگه، از اینکه میخوان اپلای بکنن اول نترسن اپلای کردن و یه پوزیشن جدیدی یه راه جدیدی جلوی آدم باز شدن چیز ترسناکی نیست خیلی باید بررسی کنن، این نترسیدن رو میگم ولی قبلش فکر بکنن که آیا دارن تصمیم درستی میگیرن یا نه این تصمیم درست هم خیلی باید بهش فکر بکنن، خیلی بررسی بکنن ببینن که آیا واقعا تایپشون تایپی هستش که این پروسه رو بخوان انجام بدن نکنه بیان اینجا اذیت بشن، اگر که فاند نمیتونن بگیرن خیلی ریسک نکنن خیلیا بودن سال ها قبل، قبل از این بالا پایین شدن دلار اومدن و بعد واقعا به مشکل خوردن اینارو باید درنظر گرفت خیلی نمیشه گفتش که فردا چه اتفاقی میوفته، اینارو پاشون رو جای سفتی بزارن که بعدا اذیت نشن و از همه مهم تر اون دلیل و اون هدف و اون جایی که میخوان بهش برسن تو ذهنشون داشته باشن ببین خیلی مهمه که اگر که اون هدف رو درست دیده باشن اون هدف گذاریشون درست باشه سختی ها رو میپذیرند ولی اگر که هدف فقط باشه که من میخوام از ایران برم خب خیلی میشنویم اصلا هم نمیخوایم بگیم خوبه یا بده ولی اگر هدف، هدف قوی نباشه بعدا چالش هایی که پیش میاد بعدا مشکلاتی پیش میاد رو خیلی نمیتونن راحت باهاش کنار بیان شاید خیلی زود پا پس بکشن و آخرش هم خیلی حتی اگر بهش برسن احساس نمیکنن که یه موفقیتی کسب کردن وقتی آدم اون هدف رو ببینه و بخواد به اون هدف برسه احساس موفقیت میکنه وگرنه خروج از ایران که آدم یه مسافرت هم بره از مرز خارج شده