گراندد تئوری (Grounded Theory) یا نظریه داده بنیاد (تئوری زمینه ای) یک روش تحقیق کیفی است که توسط «بارنی گلزر» و «انسلم استراوس» در دهه ۱۹۶۰ میلادی توسعه یافته است. این رویکرد به جای شروع با یک چارچوب تئوریک از پیش تعیین شده، بهصورت استقرایی (از پایین به بالا) از دادهها به سمت ایجاد یک تئوری حرکت میکند.
در این میان، نسخهای از گراندد تئوری توسط کتی چارمز (Kathy Charmaz) ارائه شده است که با نام «گراندد تئوری ساختگرا» شناخته میشود. چارمز که یکی از بزرگترین متخصصان و مفسران گراندد تئوری است، این روش را در دهه ۲۰۰۰ میلادی با تاکید بر یک رویکرد ساختگرا بازنگری کرد. در گراندد تئوری ساختگرا، تحقیقات بیشتر به سمت درک چگونگی شکلگیری معانی و روابط اجتماعی از دیدگاه فردی و ساخت اجتماعی معطوف شده است.
ویژگیهای کلیدی گراندد تئوری ساختگرای چارمز
۱. رویکرد ساختگرا: در گراندد تئوری چارمز، تحقیق به عنوان یک فرایند پویا و دوجانبه میان محقق و دادهها در نظر گرفته میشود. برخلاف گراندد تئوری کلاسیک که تاکید بر عینیت محقق دارد، چارمز اذعان دارد که محقق نیز بخشی از ساختار و شکلگیری معانی در فرایند تحقیق است.
۲. تدوین مفاهیم از دادهها: چارمز بر اهمیت توسعه مفاهیم و طبقهبندیهایی که بهصورت مستقیم از دادهها بهدست میآیند، تاکید دارد. محقق به صورت مداوم به دادهها بازگشته و آنها را تحلیل میکند تا مفاهیم تئوریک پدیدار شوند.
- رمزگذاری دادهها (Coding): در رویکرد چارمز، رمزگذاری شامل دو مرحله است:
- رمزگذاری اولیه (Initial Coding): در این مرحله محقق به صورت باز و بدون پیشفرض خاصی دادهها را کدگذاری میکند.
- رمزگذاری متمرکز (Focused Coding): در این مرحله، کدهای اصلی شناسایی و پالایش میشوند تا مفاهیم محوری و نظریات شکل بگیرند.
- استفاده از یادداشتهای نظری (Memo Writing): یادداشتنویسی یا «ممو رایتینگ» یکی از ابزارهای مهم در گراندد تئوری چارمز است که به محقق اجازه میدهد فرایند تحلیلی خود را تعمق کند، مفاهیم را روشنتر کند و ارتباطات بین کدها و مفاهیم را بررسی کند.
- نمونهگیری نظری (Theoretical Sampling): این رویکرد چارمز با نمونهگیری نظری مشابه گراندد تئوری کلاسیک است، یعنی محقق نمونههای جدیدی را بر اساس نیازهای تئوریک جمعآوری میکند تا به توسعه و اعتبارسنجی نظریه کمک کند.
- نظریه میانبرد (Middle-Range Theory): چارمز توصیه میکند که به جای دستیابی به نظریات جامع و کلی، روی نظریات میانبرد تمرکز شود که کاربردیتر و قابلفهمتر برای موقعیتها و شرایط خاص باشند.
- فرایند تکرارپذیر و انعطافپذیر: در روش چارمز، تحقیق به صورت چرخهای و غیرخطی پیش میرود، یعنی محقق همواره امکان بازگشت به دادهها و بازنگری کدها و مفاهیم را دارد.
تفاوت گراندد تئوری ساختگرای چارمز با نسخه کلاسیک
- تاکید بر ساختگرایی اجتماعی: چارمز بر این باور است که نظریهها در بافت اجتماعی شکل میگیرند و معانی از تعاملات اجتماعی ساخته میشوند. در مقابل، رویکرد کلاسیک گراندد تئوری (گلزر و استراوس) بیشتر بر عینیت و عینیسازی دادهها تاکید دارد.
- نقش محقق: در نسخه کلاسیک، محقق به عنوان یک ناظر بیطرف و منفعل تصور میشود، در حالی که چارمز محقق را به عنوان جزئی از فرایند پژوهش میپذیرد.
- عدم قطعیت در نتیجه: گراندد تئوری ساختگرا در نتیجهگیریها انعطاف بیشتری دارد و بهجای رسیدن به یک «حقیقت نهایی»، به دنبال درک و تفسیر است.
نتیجهگیری
گراندد تئوری ساختگرای چارمز یک روش تحقیق بسیار موثر برای درک پدیدههای اجتماعی پیچیده و چندبعدی است. این رویکرد به محقق اجازه میدهد که با تمرکز بر تعاملات و بافت اجتماعی، به نظریات کاربردی دست یابد. با توجه به تاکید بر نقش فعال محقق در تحلیل دادهها و ساخت معانی، گراندد تئوری ساختگرا به عنوان یکی از متدولوژیهای برجسته در پژوهشهای کیفی مطرح شده و به محققان امکان ارائه تفاسیر عمیقتری از دادههای پیچیده را میدهد.