مصاحبه با اپلای شده دانشگاه آلبرتای کانادا
اپلای ابرود کانادا - Canada Apply Abroad -

مصاحبه با یک اپلای شده دانشگاه آلبرتای کانادا در مورد مسائل تحصیلی، شغلی، علمی و دانشگاهی، فاند و هزینه های دیگر کانادا
صحبت های فردی که اپلای شده و فرآیند مکاتبه با استاد، نوشتن ریسرچ پروپوزال، مصاحبه، رزومه و نمره زبان رو طی کرده میتونه به درک بهتر ما از وضعیت اپلای کمک کنه .. شاید این مصاحبه دقیقا در رشته و کشور مورد اپلای شما نباشه اما بیشک دید خوبی برای تصمیم گیری شما ارائه میده. در این بخش از پی اچ دی پروپوزال با ما همراه باشید در جریان مصاحبه با آقای … دانشجوی دانشگاه آلبرتای ALBERTA کانادا دانش آموخته دانشگاه امیر کبیر که اپلای موفقی داشته اند.
سوالات مصاحبه با یک استاد دانشگاه
تاثیر معدل در اپلای موفق
سوال: سوالمون رو با معدل شروع میکنیم، اینکه شما برای اپلای معدلتون چطوری بود، در چه سطحی بود؟چه معدلی نیازه اگه میشه توضیح بدید، خیلی ممنونم
پاسخ: معدل من توی امیرکبیر، معدل من یه مقدار خوب بود حدودا اون موقع که اپلای میکردم ۸۰/۱۸ بود، ولی برای چیزی که برای اپلای لازمه خیلی متفاوته که سر موقعش توضیح میدم ولی من اونموقع برق میخوندم گرایش قدرت معدل ۸۰/۱۸
مدرک زبان برای اپلای
سوال: خیلی هم عالی، نمره زبان چقد مهمه و چقد تاثیر داره، نمره زبانتون چقد بود؟
پاسخ: نمره زبان چیزی که هست و خیلی شایع هست همین نمره ی زبان هست که خیلیا فکر میکنن و خیلی شده به من پیام میدن که من با نمره زبان میتونم جای معدل رو بگیرم؟ یا مثلا با نمره زبان میتونم جای مقاله رو بگیرم؟ اگه زبان مثلا بشم ۱۱۵ چی؟ من خودم اون موقع شدم ۹۵ فکر کنم و Minimum دانشکده ها معمولا برق حداقل ۹۲ و برای کامپیوتر ۱۰۰ هست حدودا در خیلی از دانشکده ها. ولی تاثیرش اینه که تقریبا شما از مینیموم رد بکنین برای خیلی از استاد های کانادا تمومه.یعنی اینطوری نیست که شما ۱۲۰ هم بشین با ۱۰۲ مثلا با ۹۲ خیلی براش فرقی نداره، صرفا از مینیموم رد بکنین حداقل توی کانادا، مثلا توی جاهای دیگه شاید یه ذره متفاوت باشه ولی تو کانادا من دیدم بچه ها که اومدن سی اس با مینی موم ۱۰۰ بوده و طرف ۸۸ گرفته و استاد هم اوکی داده و گفته بیا. یعنی زبان اونقدری تاثیر نداره، صرفا فقط برای اینکه پاس بشید.
توصیه نامه برای اپلای چیست
سوال: سوال بعدی درباره ریکام داشتنه خیلیا در دوران کارشناسی و ارشد دنبال ریکام هستند چون معتقدند خیلی تاثیر داره، اگه میشه یه توضیحی درباره رزومتون بدید اینکه مثلا ریکام چقد تاثیر داره و چه ریکام هایی داشتید، یه توضیح مختصر بدید ممنون میشم
پاسخ: من سه بار حدودا اپلای… یعنی یه مشکلی که خیلی در اپلای هست بحث ریکام هست که چطور از استاد ها ریکام بگیریم خیلی پروسه سختی هست کلا و خیلی انرژی میبره از آدم. من حدودا تو ۳ سال قبل هر ۳ سالشو اپلای کردم، یه بار اپلای کردم نیومدم، یه بار اپلای کردم رفتم و یه بار اپلای کردم که تغییر رشته دادم، هر سه بار یکی از چالش بزرگم همین پیدا کردن استاد ها و ریکام گرفتن ازشون بود. یه تصور غلطی هم که توی این زمینه هست اینه که مثلا استاد خیلی خفن باشه، مثلا توی امیرکبیر استاد فلانی باشه خیلی تاثیر داره و مثلا استادی که تازه اومده خیلی نمیشناسنش و تاثیر نداره. استادهایی که توی امیر کبیر داریم یا مثلا شریف خیلیاشون رو اصلا نمیشناسن اینجا حالا هر چقدر هم بزرگ باشن و بیشتر یعنی ۸۰% چیزی که از ریکام هست اون چیزیه که استاده مینویسه میخواد یه استاد جدید باشه یا یه دانشجوی دکتری باشه، ما دیدیم بچه ها دادن دانشجو های دکتری براشون ریکام نوشتند یا هر کسی دیگه ای، حالا اون چیزی که مهم هست برای بعضی از دپارتمان ها به خاطر اون کمیته ای که دارند ریکام مهم تر میشه مثلا توی دانشکده سی اس ما اینطوری بود که یه سالی یه استادی مسئول کمیته شده بود که ریکام براش مهم بود و خوب خیلی روی ریکام ها وقت میذاشت و سال دیگه اینجوری بود که نه خیلی ریکام ها تاثیر آنچنانی نداشت حداقل. یه پروسه ای که خیلی مشخص نیست ولی تا حدی هم تاثیر داره یعنی روش زمان بذارن ولی نه اینطوری که فکر بکنن با یه ریکامی که از استاد عابدی توی امیرکبیر بگیرن که مثلا خیلی ادم شناخته شده ای هستش کارشون حل میشه .سعی بکنن اون متنی که داخل ریکام هست بتونن اون توانایی هایی رو که توی رزومه نمیتونن نشون بدن، اون رو نشون بدن.
انواع مقاله برای اپلای و تعداد مقالات مورد نیاز
سوال: در ادامه مصاحبه اینکه آیا شما مقاله ISI هم داشتید برای اپلای کردن؟
پاسخ: نه، مثلا کارشناسی به ارشد کسی از شما انتظار مقاله اصلا نداره! هیچ استادی!
سوال: خیلی هم عالی، کار آزمایشگاهی چی؟ کار آزمایشگاهی تو رزومتون دارید؟
پاسخ: کار آزمایشگاهی یعنی همون اینترنشیپ رفته بودم توی دانشگاه خودمون با یکی از استادها مثلا کار میکردم ولی نه آنچنان که بگی! چیزی که برای کارشناسی به ارشد مهمه بیشتر همون معدله، یعنی معدل شما خوب باشه تقریبا ۹۰ درصد راه رو رفتی، معدلتون خوب نباشه باید خیلی باز تلاش کنین تا جبرانش کنین! ارشد به دکتری متفاوت میشه، ارشد به دکتری میشه تماما تجربه، خیلی براشون معدل اونقدری مثل کارشناسی مهم نیست، بیشتر میشه مقاله و تجربه و اینکه تو آزمایشگاه ها کار کرده باشین و اینکه اون چیزی که کار کردید چقدر به استاده نزدیک باشه.ممکنه شما خیلی آدم خفنی باشید ولی روی موضوعی کار کرده باشید که طرف نیازی نداره، چون توی دکتری خیلی تخصصی میشه توی ارشد اینطوریه که شما از همه چیز یه سری چیز هایی میخونید ولی توی دکتری یه چیزی رو خیلی عمیق میخونید. بنابراین طرف لازم داره که روی همون چیز خیلی کار کرده باشه
سوال: در طی مصاحبه گفتید که به سه دانشگاه اپلای کردید، میخواستم درباره دانشگاه ها بیشتر برامون توضیح بدید و اینکه بگید چرا مثلا به یکی اپلای کردید دلیل شخصی داشت یا شهرشون بد بود؟ یه توضیح مختصر بدید لطفا
پاسخ: البته من سه بار اپلای کردم به دانشگاه های مختلف. اولین بار فقط به ALBERTA آلبرتا اپلای کردم دومین بار باز هم فقط به آلبرتا و سومین بار به تورنتو و ونکوور و اس اف یو و آلبرتا یعنی برای تغییر رشته . اینکه چرا انتخاب کردم خیلی بستگی به گرایشم داشت .. خیلی استاد یعنی در حد ۱۰ ۱۵ تا استاد داره که حالا تو برق قدرت زیاده حالا شاید تو کامپیوتر زیاد نباشه، بعد اینطوری بود دیدم که اینجا اوضاع برق قدرت یکم بهتره، برای کامپیوتر میخواستم اپلای بکنم باز اینجا هوش مصنوعیش خوب بود، تورنتو خیلی هوش مصنوعیش خفنه، یو وی سی شهرش آب و هواش خیلی خفنه، هرجایی که شما بخوای بری یه سری فاکتور ها داره که دیگه بسته مثلا یکی هست به آب و هوای خیلی سرد اصلا نمیسازه خوب بیاد یا بره آلبرتا شاید زندگی براش جهنم بشه، خوب یه همچین فردی فقط باید اپلای بکنه برای دانشگاه هایی که تو ونکووره چون تمام کانادا خیلی سرده و فقط ونکوور میتونه یکم آب و هواش بهتره، معیار ها دیگه یکم بستگی داره هر فردی تا یه فرد دیگه ای خیلی تغییر میکنه
سوال: بحث آب و هوا شهر شد میخواستم اگه میشه درباره شهری که توش درس میخونین شرایطی که اونجا دارید برای مخاطبان توضیح بدید.
پاسخ: در مورد شهر و فرهنگ یه تفاوتی که کانادا با آمریکا داره که به خاطر اینه که توی آمریکا جمعیت غالب همه آمریکایی اند ولی توی کانادا شما اینترنشنال زیاد میبینین، یعنی از هندی و چینی و پاکستانی و اوکراینی و از همه جای دنیا شما اینجا آدم میبینید و خیلی جمعیت زیادی اینطوری هستند یعنی شاید کانادایی ۲۰ تا ۳۰ درصد اینجا رو تشکیل داده باشه برای همین اینطورین که همه آدم ها تقریبا غریبه اند به خاطر همین خیلی به همدیگه احترام میذارن خیلی هوای همدیگه رو دارن یعنی اینطوری نیست که مثلا یه نفر خودشو بالاتر از اون یکی ببینه خیلی مثل جوی که آمریکا مثلا شاید باشه و حداقل اینطوریه که به عنوان یه اینترنشنال اونقدری بهت سخت نمیگذره که توی کشوری که حالا همشون نیتیو باشن. در مورد خیلی فرهنگ ها هست که من خودم یه کانال دارم که میومدم ریز ریز تفاوت فرهنگی جاهای مختلف رو میگفتم بیشتر تفاوت ها از همین نوعش میشه که آدم ها با هم غریبه اند و سعی میکنند باهم مشکلی پیدا نکنند. یعنی مثلا اینطوریه که شما میری توی اتوبوس خیلی همه حق همدیگه رو رعایت میکنند میخوای بری سوار مترو بشی هم همینطور، این یک فرهنگیه که یه لول بالاتر از ماهائه توی همه چی تقریبا ولی خوب بیشترش به خاطر همین غریبه بودنه.
سوال: شهرتون ونکوور بود دیگه درسته؟
پاسخ: نه من ادمونتون ام
سوال: بعد شما فاند هم گرفتی و یا مایل هستی در موردش صحبت بکنیم؟
پاسخ: اره ، حالا خیلی از بچه هایی که اپلای میکنن وقتی ازشون میپرسم فاندت چقد بود و اینا مثلا شاید خیلی مایل نباشن بگن ولی من اصلا مشکلی نداشتم از همون یعنی هر کی هم با من تماس میگیره اینطوریه که ریز قیمت ها رو بهش میگم که بدونه انقد قرار بگیره و انقد قراره خرج بکنه و … چیزی که همه جای کانادا هست اینطوریه که هیچ وقت به شما هیچ دانشگاهی فاندی نمیده که از عرف بقیه جاها خارج باشه یعنی اینطوریه که همشون تقریبا یه جورن حالا اگه یه دانشگاهی میبینی ۳۵ هزار تا میده و یه دانشگاهی ۲۵ هزار تا میده اون ۱۰ هزار تا به خاطر تفاوت شهریه شونه، یعنی اینطوریه که اینجا دانشگاه آلبرتا به شما ۲۵ هزار تا میده به عنوان دانشجوی دکتری، دانشجوی ارشدش باز بسته به دپارتمان ها بین ۲۰ تا ۲۵ تا متفاوته از این ۲۵ هزار تا حدود ۹ هزارتاشو هر سال باید بدیم برای شهریه یعنی چیزی که برای شما می مونه حدودا ۱۶ هزار تاس، توی دانشگاه واترلو حدودا سی و خورده ای میدن ولی مثلا ۲۰ هزار تاشو باید بدین شهریه یا ۱۵ هزارتاشو بدین شهریه، تهش پولی که یه دانشجو اینجا دریافت میکنه تقریبا خط فقره یعنی اینطوری نیست که نسبت به بقیه شما پول زیادی دریافت کنید. کارگر معمولی توی اینجا حقوق سالیانه ش حدودا ۴۵ هزار دلاره حداقل … دانشجویی که اینجا هستش ۲۵ هزار تا میگیره تقریبا یعنی خیلی پایین تر از اون چیزی که یه کارگر معمولی میگیره و تازه ۹ هزارتاشو میده شهریه یعنی مثلا ۱۵ هزار تا می مونه برای شما، ولی همین پولی که بهتون میدن کفاف یک زندگی دانشجویی رو میده یعنی پولی که بهتون میدن بابت زندگی دانشجوییه فکر نکنین که مثلا میاین اینجا یه پول بزرگی میذارن توی دستتون بعد باهاش میشه ماشین خرید خونه خرید اصلا اینطوری نیست. باید زندگی دانشجویی رو بگذرونید تا برسید به کار اون موقع پول خیلی خوبی مثلا بهتون میدن، مثلا شما بعدا برین سر کار یا حتی کار آموزی شاید ماهی مثلا ۶ هزار تا یا ۵ هزار تا بهتون بدن همون اول کاری و میشه زندگی خیلی خوبی داشت.
سوال: بعد طوری هست درس خوندن اونور که مثلا بشه کنارش کار کرد یا در کل درس خوندن اونور سخت تره یا تو ایران؟ نظر شما چیه ؟
پاسخ: قطعا درس خوندن توی ایران سخت تره هم از لحاظ حجم کاری و حجم درسی هم از لحاظ اینکه توی مقطع ارشد و دکتری اینجا بهتون حقوق میدن یه بار مالی از روی دوشتون برداشته میشه ولی خوب یکم اینطوریه که تمام تمرکزت بیشتر روی ریسرچیه که میکنی حالا مثلا جدای از اینکه حجم درسی و کاری ایران قطعا بیشتره یعنی چیزی که اینجا از شما انتظار دارن یه کار معمولی که ۹ صبح بیاید و ۵ بعد از ظهر برید خونه، تقریبا آخر هفته ها خیلی کار نداشته باشی حالا بستگی به استاد داره، یه استاد هست خیلی سخت گیره یه استاد هست خیلی معمولی و آسونه ولی روال کلی ش اینه که سخت گیر ترین استاد اینجا تازه شاید بشه مثلا استاد ایران یعنی خیلی حجم درسی و کاری زیاد نیست. تو مقطع کارشناسی که البته ما خیلیا نمیایم یعنی مثلا اینطوریه که تو کارشناسی به هرحال فاند نمیدن شهریه خیلی زیاده و ماها معمولا برای ارشد و دکتری اقدام میکنیم تو مقطع کارشناسی که اصلا فوق العاده با ایران متفاوته فوق العاده ساده تره حتی اگه توی ویدئو های تد ببینید مثلا اینطوریه که میان توضیح میدن با یه نسلی از احمق ها رو پرورش میدیم اینجا، چونکه انقدری که ساده میگیرن مثلا من اینجا تی ای بودم توی امیر کبیر هم تی ای بودم، توی اینجا درس میدادیم با چیزی که توی امیرکبیر درس میدادیم شاید یک صدمش بود خیلی پایین خیلی سطح پایین ولی خوب مثلا توی ارشد و دکتری باز به خاطر اینکه جمعیت غالب اینترنشنالن باز اینطوری که سطح علمی و اینا یه مقدار بیشتره.
سوال: توی مدتی که شما اونجا زندگی کردید بزرگترین مشکلاتی که اونجا باهاش دست و پنجه نرم کردید چه مشکلاتی بوده؟
پاسخ: مشکل بزرگ شاید همون اولی که میاد آدم و نمیدونه قراره چی کار بکنه یعنی اینطوریه که من قراره فرض کنیم بیام کانادا و نمیدونم اونجا از در فرودگاه که اومدم بیرون این چالش برای همه س اینکه از در فرودگاه اومدم بیرون بعدش کجا برم، چجوری خونه بگیرم، چجوری آدم پیدا کنم چجوری برم کار های دانشگاه رو انجام بدم؟ توی کانادا باز حداقل اینطوری که جامعه ایرانی چون خیلی زیاده یعنی تو هر شهری شما ببینید شاید یه قشر بزرگیش ایرانیا رو تشکیل دادن به خاطر همین اینطوریه که از قبل از اینکه بیای کانادا ما مثلا اینطوری بود که میرفتیم تو گروه های مخصوص ایرانیا خیلی آدم ها هستن میان کمکت میکنن پیک آپت میکنن قبلش خونه جور میکنند نمیدونم همخونه پیدا میکنی از این طریق و اینا بزرگترین مشکل همون اولی که شما میاین بعدش دیگه هم چی تقریبا میفته روی غلتک و میری کار های دانشگاه رو انجام میدی، سیم کارت گرفتن شاید اول یکم دغدغه باشه ازین جور چیزها وگرنه بعدش زندگی میفته تقریبا روی غلتک
سوال. پس یعنی یه جورایی آدم عادت میکنه وقتی تو شرایط قرار میگیره، درسته؟
پاسخ: آره خوب اینطوری هم هست که یه مقدار شاید چون رفاه زندگی با اینکه خط فقریم بالاتر از ایرانه شاید ادم براش اینطوریه که هر جورم باشه باز قابل تحمله براش حالا یه مقداری مشکلات این هست که مثلا کار پیدا کردن توی بعضی رشته ها سخت تره شاید خیلی بچه ها دغدغه اینو داشته باشن که بعد از فارغ التحصیلی چی؟ که چطوری بریم کار پیدا کنیم چطوری اقامت دائم بگیریم اگه خواستیم اینجا بمونیم و اینجور قضایا که حالا برای بعد از فارغ التحصیلی اما اون لحظه که میای کار های اولیه حل میشه بعدش صرفا میشه درس خوندن و تحقیق کردن و نوشتن تز
سوال. خوب اونجور که از صحبت هاتون فهمیدم یعنی شما زمانی نبوده که پشیمون بشید یعنی به فکر برگشتن و اینا باشید؟
پاسخ: آها از لحاظ پشیمونی خوب این خیلی بستگی به آدم های مختلف داره خیلی آدم ها هستن میان اینجا درجا پشیمون میشن خیلی از آدما هستن میان اینجا و میگن عمرا هزار سال دیگه برنمیگردم ایران. خیلی بستگی به معیار ها داره، یکی گفتم به آب و هوای سرد نمیسازه یکی گفتم به جمعیت اینترنشنال اینجا نمیسازه و چون اینجا اصلا قابل مقایسه با تهران و اون شلوغی ها نیست مثلا من خودم خیلی عادت کردم به شلوغی های شهر تهران ، متروش، نمیدونم همین تو خیابون ها اون همه آدم میبینی نمیدونم مراسم های مختلف ، هرچی که هست یه شلوغی خیلی خاصی شهر داره ولی اینجا اصلا یعنی شاید توی یکشنبه ها که مثلا مردم نمیان بیرون بری داخل شهر قدم بزنی مثلا شهر زامبی ها میشه هیچ کسی نیست اصلا یعنی فکر میکنی الان هر لحظه یه نفر از اون پشت زامبی ای مثلا میاد بیرون چون خیلی خلوت میشه و آدم اصلا انتظارشو نداره با توجه به زندگی ای که تو تهران داشته و خوب این برای مثلا من حداقل یه مقدار مشکله، خیلی چیز های اینطوری هست که یه مقدار از اون فرهنگ ما دوره ولی خوب خیلیا هم هستن که اینجوری عقیده دارن که حالا اشکال نداره در ازاش سختی که تو ایران داشتیم مثلا فلان نیست مثلا پول خوب بهمون میدن تورم نداریم اینجا نمیدونم اون چیزی که من سه سال پیش کفش خریدم الانم همون قیمته یه همچین جورایی برای هرکسی ترید آفه. یه بدی هایی داره یه خوبی هایی داره اصلا مدینه فاضله اصلا نیست یعنی یه چیزی که تصور اونجوری که من بیام توی کانادا توی خیابونا پول ریختن پارو میکنن زندگی آروم و عالی اصلا همچین تصوری کاملا غلطه.
هزینه تقریبی اپلای
سوال: هزینه اپلای چقدره؟ یعنی برای اپلای چقد هزینه کردید برای کدوم مدرک ؟ این ها رو میشه توضیح بدید؟
پاسخ: خوب هزینه های اپلای اون زمان ما یعنی سه سال پیش با توجه به قیمت عرض با هزینه های الان یکم خوب توی بعضی چیز ها متفاوت میشه مثلا توی هزینه اپلیکشن فی و هزینه تافل و این جور چیز ها یعنی اون زمان اگه صد دلار می دادیم میشد ۳۰۰ هزار تومان الان صد دلار بدم میشه ۱ میلیون تومن و سیصد. اون موقع تافل بود ۶۰۰ هزار تومان الان شده ۵ میلیون تومان ولی اون چیزی که من خرج کردم خرج بزرگ برای پسرا حداقل اینه که باید یه وثیقه بزرگی بذارن .. اون پولی که اولش میخوای بیاری به کانادا چون مخصوصا الان با این قیمت های دلار شما بخوای بیاین کانادا چیزی حدود ۳ هزار دلار دیگه حداقل بیارید که اگه یه مشکلی پیش اومد یا اول میخواین خونه بخرید باید مثلا هزار دلار به عنوان بیعانه به طرف بدید. بعد اون اولا باید حداقل سه هزار دلار دستت باشه و با سه هزار دلار الان با این دلار الان میشه حدودا سی میلیون تومان که رقم زیادیه.
سوال. ما یه خورده برمیگردیم عقب تر به قبل از این داستان ها سوال من اینه که اصلا شما چی شد که به فکر رفتن افتادی؟ چرا تصمیم گرفتید که دانشگاه های خارج از کشور پذیرش بگیرید اگه میشه توضیح بدید؟
پاسخ: حالا چیزی که همه ما اول تو ذهنمون داشتیم فکر کنم خیلی از بچه ها اینطورین شاید الان جوش یکم بیشتر شده ولی ما اون زمانا اینطور بود که جو اپلای غالب نبود به خاطر همین ما که وارد دانشگاه شدیم اصلا نمیدونستیم اپلای یعنی چی؟ یعنی من خودم شاید ترم ۴ بود که تازه فهمیدم بچه ها میرن خارج مثلا، بعد شروع کردم به این که حالا ما هم بریم مثلا اپلای بکنیم، حالا انگیزش چطوری بود؟ اینطوری بود که بیشتر شاید جدای از بحث پولش و دیدن خارج و اینجور حرف ها خوب به هر حال اینطوریه که آدم دوست داره همیشه یه تجربه جدیدی به دست بیاره و شاید یه بحث زیادشم اینه که حرف های اطرافیان اینطوریه که وقتی شما اپلای میکنی، خیلی از بچه ها به هر حال یه انگیزه ای که برای همه بچه ها هست.اینطوریه که وقتی اپلای میکنی تو دید بقیه یه مقدار آدم بالاتری دیده میشن حالا درست یا غلط به هر حال اینجور چیز ها هستش خوب خیلی از انگیز های اینطوری همه باعث میشه یه آدم اپلای بکنه، چیزی که ما در نظرمون داشتیم همین بود که یه تجربه ی جدیدی رو به دست بیاریم پاشیم بیایم حالا یه کشور دیگه ای رو هم ببینیم و یه جای دیگه درس بخونیم و اگه خوب نبود در نهایت اینه که برمیگردی چیزی رو از دست ندادی و بزرگترین مزیت اینه که یه استقلال مالی پیدا میکنی در حین اینکه میخوای درس بخونی، چون تو ایران بخوای درس بخونی استقلال مالی تقریبا نخواهی داشت چون هم کار کردن و هم درس خوندن خیلی مشکل میشه نه به درست میرسی نه به کارت میرسی در مجموع یه زندگی خیلی خیلی پایین تر از معمول و در کنارش اینه که کیفیت درست همونقدر بالا نیست، بیشترین انگیزه همینه که بیای اینجا هم پول بگیری هم درس بخونی
سوال: شما دلیلتون برای اینکه به کانادا مهاجرت کردید چی بود؟ سطح علمی بود؟ یا مثلا فرهنگ جامعه ش بود؟ چرا مثلا اروپا یا آمریکا مهاجرت نکردید؟
پاسخ: اینم اینطوریه که برای یه دانشجوی ارشد که میخواد بره به دکتری آپشن خیلی بیشتره، برای یه دانشجوی کارشناسی که میخواد بره ارشد آپشن ها باز خیلی پایین تره میشه چونکه گرفتن پذیرش ارشد با فاند توی اروپا و استرالیا خیلی سخت تر از کانادا و آمریکاست، حالا البته امریکا اینطوریه که پذیرش ارشد معمولا نمیده، معمولا دکتری مستقیم میگیرن بچه ها، برای همین من مثلا همون اول آپشن اروپا و استرالیا رو گذاشتم کنار چون قرار نبود انقدری هزینه بکنم یعنی من نمیتونستم اون قدری هزینه بکنم که بیام اپلیکیشن فی دانشگاه های مختلف اروپا و استرالیا رو بدم و کانادا رو هم یه امتحانی بکنم آمریکا هم همینطوری ده بیست تا دانشگاه بزنم، به خاطر همین مثلا انتخاب ها محدود بود. اروپا و استرالیا رو همون اول گذاشتم به خاطر همین قضیه کنار، بعدش می موند آمریکا و اروپا و من چون که اینطوری بودم که نمیتونستم برم و دیگه برنگردم اینطوری کردم که هر سال یه بار یا دوبار پا میشم میام ایران . و امریکا اینطوریه که ویزاش سینگله خوب اینطوریه که شما بری باید حداقل ۵ سال بمونی تازه بعضیا چند سال دیگم می مونن تا بتونن اقامت بگیرن و این کارا نمیتونن بیان ایران، الان که .. کلی داستان دیگه که درست شد خیلی رفتن به آمریکا و موندن اونجا هم استرس زا شده هم خیلی هزینه بر شده هم خیلی وقت آدم رو میگیره و با اعصاب آدم بازی میکنه و خوب اونطوری بود که ما اونموقع حداقل این بود که کانادا خیلی گزینه ی راحت و آسونی بود هم ارشد میده هم فاند میده برای پذیرش ارشد هم دانشگاه های خیلی زیادی داره هم با اینترنشنال ها و ایرانی ها مخصوصا اصلا مشکلی نداره اون موقعی که مثلا ترامپ ملعون اومد یه سری محدودیت گذاشت برای ایرانی ها اینطوری بود که کانادا یه سری دانشگاه هاش اپلیکیشن فی ش رو برای ایرانی ها رایگان کرد یعنی هنوزم برای بعضی از دانشگاه ها رایگانه و اپلیکیشن فی نداره برای ایرانیا . خوب اینطوریه که خیلی خوبه با ایرانیا و این مثل همه دلیل هایی بود که اینجا رو انتخاب کردم.
سوال. شما برنامتون برای ادامه تو کانادا چیه؟ مثلا کار میکنید یا برمیگردید ایران؟پس از تموم شدن تحصیلتون میخواید چی کار کنید؟
پاسخ: حالا این خیلی مشخص نیست یعنی آدم خودشم خیلی، اصلا اون موقع که بلیت میگیری پا میشی میای کانادا به این فکر نمیکنی یعنی همیشه به این فکر میکنی که یه سفره که بعدش برمیگردی یعنی این که اولش فکر کنی من میرم همیشه کانادا می مونم یه دلهره خیلی بزرگیه توی دل هر کسی که میخواد پاشه بیاد کانادا، به هر حال اینطوریه که از کل زندگیت اینجا میکنی و پا میشی میری یه جای دیگه به خاطر همین خیلی مشخص نیست که برای آدم هایی که میان اینجا که قراره مثلا ۲۰ سال آینده چی بشه خیلی بستگی به این داره که اوضاع توی ایران چجوری پیش بره و اوضاع اینجا چجوری پیش بره، یعنی یه بررسی بین هر دوتاس حالا من برگردم ایران کار دارم یا نه یا قرار باشه برگردم ایران بیکار بمونم، خوب مشخصا هیچکسی اینطوری برنمیگرده، برای همین حالا مثلا الان اینطوریه که من دارم کار میکنم اینجا ولی اینطوریه که توی فکرش هستم که حالا بعد تحصیل چند سال برم سر کار اکثر اینطوریه، بهترین پلن برای همه اینطوریه شاید که پذیرش ارشد بگیرن بعد ارشد چند سال برن سر کار تا امتیازشون برای اقامت دائم به حد معمول برسه و بعد براش اقدام بکنن اقامت دائم رو بگیرن بعدش هم بعد چند سال میتونن برای شهروندی اقدام بکنن حداقل این همه زحمت کشیدن و اومدن اینجا پاسپورت کانادا رو داشته باشن بعدش دیگه هر کار خواستن میتونن بکنن، میتونن برگردن ایران هی مدام اینور اونور باشن هرموقع هم خواستن برن کانادا هر موقع خواستن برن ایران یعنی آپشن اینطوریه که ارشد رو تموم کنی بری سر کار تا بتونی اقامت دائم بگیری بعدش حالا باید ببینی که دوست داری اینجا بمونی یا نه کم کم به این نتیجه برسی که تو ۴۰ سالگی شاید ادم اینطوری باشه که دیگه بسه ، چقد مثلا من بین این همه آدمی که غریبه م زندگی بکنم و برگرده مثلا پیش خانوادش، یا مثلا یه نفر اگه خانوادش توی کانادا زیاد باشن و اینطوری باشه که نه من تو کانادا راحتم.
سوال: آها یعنی شما اولویت رو میذارید اول توی موندن توی کانادا بعد از تموم شدن درستون
پاسخ: الان خوب این همه زحمت کشیده آدم به هر حال اقامتش رو بگیره که اگه رفت ایران هر موقع خوب پشیمون شد بتونه برگرده راحت با سیتیزن شیپی که داره.
سوال. اساتید چطورین اونجا از نظر علمی و اخلاقی؟ یه توضیح کلی در مورد استاد ها بدید.
پاسخ: خوب شد گفتی اتفاقا، توی اینا مثلا اینطوریه که یه سری تصورات هست که میان اینجا بعد هر روز توی آزمایشگاه های اینجا مثلا دانشجو هاش تو آزمایشگاه ها سه کیلو اورانیوم غنی شده تحویل جامعه میدن و مرز های علم رو ۵ ۶ متر جا به جا میکنن و یه سری چیز های اینطوری که مدام دارن مقاله های دنیا اینجا جنریت میشه و یه تصور خیلی اشتباهیه درباره استادهای اینجا، استادهای اینجا هم خیلی شبیه به ایرانن، یعنی استاد داغون هم داریم که طرف استاد شده و هیچ چی نمیفهمه از چیزی که داره درس میده و استادی هم داریم که خیلی خوبه و مثل ایران مثلا ما داشتیم که طرف هم وقت میذاشت هم خیلی حالیش بود چیزی رو که درس میداد. اینجام همینطوریه بعضی استاد ها هستن که واقعا خوبن و بعضی استادها رو داریم که واقعا افتضاحند. توی آزمایشگاه های اینجا، آزمایشگاه هاش دقیقا مثل مال ایرانه یک سری دستگاهه یه سری اتاقه دانشجو های ارشد اینطورین که هر کدوم توی آزمایشگاه ها کار میکنن و باهاش مقاله تولید میکنن و اینطوری که حالا یه سری روی دستگاه ها کار میکنن یه سری ریزالت ها میگیرن و یه سری مقاله، یعنی خیلی تفاوت آنچنانی از لحاظ اون چیزی که حداقل دیده میشه با ایران نداره، تفاوت بزرگش که باعث میشه انقد فرق بکنه کاری که اینجا انجام میدن با ایران، یک دلیلش اینه که خوب اینجا به همه چی دسترسی دارن یعنی که دانشگاه مدام تمامی … مثلا تو ایران میخوای یه دونه مقاله دانلود کنی کلی باید بری سایت های مختلف تا بتونی از یه جایی یه مقاله ای رو که پولیه رو مثلا بگیری، ولی خوب اینجا به وای فای دانشگاه که وصل میشی و وارد اکانت جی میلت میشی دیگه تمامی مقاله ها همشون رایگانه یعنی کلیک میکنی درجا ۲۰ تا مقاله رو میگیری، ولی تو ایران ۲۰ تا مقاله رو آدم تا بخواد بگیره پیر میشه و کلی این پروسه ها باعث تاخیر میشه. دومیش مثلا اینطوریه که به خاطر اینکه داری پول میگیری تمرکزت روی درس کاملا! توی ایران شما اگه بهمون پول میدادن و کلا میشستیم درس میخوندیم و یه زندگی راحتی کنارش داشتیم که دغدغه نداشتیم مطمئن باشید که خیلی فرق میکرد. دانشجوی ارشد توی ایران مدام داره فکر میکنه که من چی کار بکنم پول در بیارم اینو چیکار کنم اونو چیکار کنم، حداقل نصف هفته ش میره برای کار کردن و بعد خوب انتظار نمیشه داشت که بازدهیش همون باشه، قطعا خوب بازدهیش همونقدر که وقتش نصف میشه بازدهیش هم نصف میشه یعنی تفاوت ها به خاطر اینهاست نه این که تو آزمایشگاه اینجا یه سری آدم های خفن نشستن بالا سر شما و دقیقا بهت میگن اینکار و بکن و اونکار و بکن و شما هم کلا مرز های علم و جا به جا میکنی.
سوال: به عنوان سوال آخر پیشنهاد میکنید بچه ها اپلای کنند؟ نظرتون چیه؟
پاسخ: آره قطعا یعنی اینطوریه که حداقلش اینه که اپلای میکنن دوسال میان اینجا زندگی میکنن و برمیگردن ایران دیگه، یعنی در بدترین حالت و در پایین ترین سطح ممکن اینطوری که دو سال صرفا اومدن یه کشوری رو دیدن و تجربه کردن سفر کردن
سوال: به هزینه ش می ارزه یعنی؟
پاسخ: آها این که به هزینه ش می ارزه الان یکم چالش برانگیز شده، زمان ما اینطوری بود که کل خرجی که ما میکردیم با اومدن و اون پول اولیه که می آوردیم همش شد ۴۰ میلیون یعنی برای منی که تازه ۱۷ میلیون دادم برای سربازی و خوب ۴۰ میلیون خیلی چیز خاصی نبود از اون ۴۰ میلیون ۱۷ میلیونش وثیقه س و بعدا برمیگرده بهت و اینطوریه که با پول دلاری که اینجا در میاری کاملا قابل جبرانه ولی دوسال ارشدی که اینجا بمونی تو ایران بمونی به اندازه همون ۴۰ میلیون کمتر خرج نداری قاعدتا به خاطر همین اون موقع خیلی انتخاب آسونی بود یعنی اینطوری بود که هم از لحاظ هزینه و هم از لحاظ تجربه واقعا آپشن خوبی بود، الان یکم چالش برانگیز شده به خاطر همین قضیه دلار ولی باز هم هنوز خیلی آپشن خوبیه که بیای و دوسال از خرج ارشدت کم بشه و یه جایی رو تجربه کنی و پولی که اینجا میگیری حداقل سفر میری اینطوریه که توی اینجا با پولی که میگیری با اینکه مینیمومه ولی شما میتونی حداقل دو هفته یه بار یه سفری باهاش بری یه جایی رو بگردی و این خوب خیلی تجربه ت رو زیاد میکنه خیلی جاهای مختلف رو میبینی حداقل زندگیتو یکم از حالت و روال عادی و روزمره خارج میکنی.
سوال: و اینکه در آخر حرفی دارید بخواید به بچه ها بگید؟ چیزی که نپرسیده باشم دلتون بخواد بگید؟
پاسخ: تو زمینه اپلای حرف خیلیه یعنی هر ادمی هم که برای من هر روز حداقل ۱۰ ۱۵ نفر پیام میدن هر کی هم با یه مضمون متفاوت از اپلای داره مثلا بررسی میکنه آدم های مختلف هر کی معیار هاش متفاوته، ولی چیزی که من توصیه میکنم به بچه هایی که حالا هنوز شاید اول کارن و سال اول کارشناسی اند اینه که کلا معدل رو خیلی جدی بگیرن چون اگه قرار باشه بعدا اپلای بکنن معدل خیلی مهم میشه، همه اون زحمت هایی که شما نکشیدید برای معدل موقع اپلای کاملا ده برابرشو باید تحمل کنید چون معدل نداشته باشید مدام باید تلاش بکنین که رزومه م رو چی کار کنم از استادها چطوری ریکام بگیرم معدل رو جبران کنم مقاله رو چیکار کنم بدم یه جا که معدل رو جبران کنه، مدام کل ذهنیتت میره سمت همین. ولی معدلت خوب باشه ۱۹ باشه مثلا شما مثلا تقریبا ردی یعنی کلا پروسه اپلای برای شما تمومه، قطعا یه جایی میری، به خاطرهمین توصیه من به بچه ها اینه که همون اول هر جور شده نمره هه رو حداقل حفظ بکنن حالا شده هر کاری که میخوان بکنن یعنی اینطوری باشه که بعدا پشیمون نشن. دومین قضیه ش هم اینه که از همون ابتدا شروع کنن اگه میخوان اپلای بکنن پایه ریزی بکنن براش که برای زبان و برای آشنا شدن با جاهای مختلف و بگردن توی سایت های مختلف که همه میشناسنش، اینطوری باشه که کم کم شروع بکنن به گشتن وگرنه اینطوری نیست که مثلا یه پروسه یه شبه باشه شروع بکنن یهویی به فکرش بیفتن و مثلا کار هاش رو انجام بدن و اینا و آخر هم اینکه یعنی میشه یعنی من کلا تا به حال کسی رو ندیدم که بخواد اپلای کنه و نتونه معدل ۱۵ هم دیدم اپلای کرده معدل ۱۹ هم دیدم اپلای کرده، همه میتونن اپلای بکنن در نهایت اینه که یکی دانشگاه مثلا رنک ۵۰ میگیره یکی دانشگاه رنک ۲۰۰ میگیره یکی دانشگاه رنک ۳۰۰ میگیره، این اپلای کردن خیلی پروسه عجیب غریبی نیست یکم شانسی هستا ولی همینکه هی تلاش بکنی به استادهای مختلف ایمیل بزنی و اینا میتونه در نهایت شانس ۱۰۰ درصدی بهت بده و یه چیزی که باز نگفتم در مورد ایمیل زدن به استاد هاست، خیلی از بچه ها اینطورین که حالا ما یه ایمیل میزنیم مثلا شروع میکنن ایمیل زدن به استاد ها مثلا سه چهار تا ایمیل میزنن و هیچکسی جواب نمیده و اینطور میگن که نه دیگه پس من جواب نمیگیرم و اینا . ایمیل زدن اینطوریه که شما باید به ۲۰۰ ۳۰۰ تا استاد حداقل ایمیل بزنی، شاید ازینا مثلا ۱۰ نفرشون جواب بدن، ازین ده نفر یه نفرشونم بگیره، یعنی از کل ۲۰۰ نفر شاید فقط یه نفر جواب بده، اون یه نفر بگیره شما کارتون حله، شما لازم ندارید رضایت مثلا ۲۰۰ تا استاد رو جلب کنین تا پاشی بیای اپلای بکنین، یه دونه استاد به شما اوکی بده، تمومه، به خاطر همین اگه کسی قراره ایمیل بزنه با ده تا ایمیل و ۲۰ تا ایمیل اول اگه جواب نگرفت اصلا نا امید نشه چون همین روال هست واقعا ما هم همون اول که ایمیل میزدیم شاید ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا ایمیل اولی که زدیم کسی جواب به ماها نمیداد یعنی خیلی استادها اینطوری نیستند که درجا منتظر باشن که شما فقط بهش ایمیل بزنی جواب بدن بهتون، به خاطر همین میگم که نا امید نشن..
خیلی ممنون از اینکه وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید امیدوارم که بچه ها از این مصاحبه لذت ببرن و براتون آرزوی موفقیت میکنم
مرسی از شما انشااله همه بچه هایی که میخوان اپلای کنن موفق باشن .