کدگذاری باز در گراندد تئوری چیست

کدگذاری باز (Open Coding) اولین مرحله در فرآیند کدگذاری در روش تحقیق گراندد تئوری است که در آن، داده‌ها به صورت دقیق و جزئی تجزیه و تحلیل می‌شوند تا مفاهیم اولیه از داده‌ها استخراج گردند. این مرحله نقش اساسی در ساختن نظریه ایفا می‌کند، زیرا پایه‌ و اساس تمامی مراحل بعدی را تشکیل می‌دهد. در کدگذاری باز، پژوهشگر با تقسیم داده‌ها به اجزای کوچکتر و اختصاص کدها یا برچسب‌ها به هر جزء، تلاش می‌کند تا مفاهیم و موضوعات کلیدی را شناسایی کند. در ادامه، مراحل مختلف این فرایند به‌تفصیل توضیح داده شده است:

1. مرور دقیق داده‌ها

پژوهشگر در این مرحله، داده‌های خام را به دقت می‌خواند و بررسی می‌کند تا شناختی کلی از محتوای آن به دست آورد. این بررسی اولیه، پژوهشگر را به سمت درک جامع‌تری از بافت و محتوای داده‌ها هدایت می‌کند. معمولاً پژوهشگر ممکن است به دفعات داده‌ها را مرور کند تا همه نکات مهم و جزئیات احتمالی را درک کند.

2. تقسیم داده‌ها به قطعات کوچکتر

داده‌های جمع‌آوری‌شده به واحدهای کوچکتری مانند جملات، عبارات یا حتی کلمات تقسیم می‌شوند. هدف از این مرحله، کاهش پیچیدگی داده‌ها و امکان تمرکز بر هر بخش به صورت مستقل است. این تقسیم‌بندی به پژوهشگر اجازه می‌دهد تا به‌صورت دقیق‌تر به مفاهیم پایه‌ای دست یابد و ارتباطات جزئی‌تر را شناسایی کند.

3. اختصاص کدهای اولیه به هر قطعه داده

در این مرحله، پژوهشگر به هر قطعه از داده‌ها یک کد یا برچسب اختصاص می‌دهد که نشان‌دهنده مفهوم کلی آن بخش است. کدها معمولاً به صورت خلاصه و توصیفی انتخاب می‌شوند و باید نشان‌دهنده محتوای اصلی داده‌ها باشند. به‌عنوان مثال، اگر عبارتی از “چالش‌های مالی” صحبت می‌کند، پژوهشگر ممکن است کدی مانند “مشکلات مالی” به آن اختصاص دهد.

4. بازنگری و اصلاح کدها

پس از اختصاص کدهای اولیه، پژوهشگر به بازنگری کدها می‌پردازد تا اطمینان حاصل کند که کدها دقیقاً نمایانگر معنا و مفهوم داده‌ها هستند. ممکن است برخی از کدها تغییر داده شوند، حذف شوند یا به کدهای دیگری تبدیل شوند که معنای بهتری از داده‌ها ارائه دهند. این بازنگری معمولاً در چندین مرحله صورت می‌گیرد تا پژوهشگر مطمئن شود که کدها به بهترین شکل ممکن مفاهیم را بازتاب می‌دهند.

5. شناسایی و تجمیع کدهای مشابه

در این مرحله، پژوهشگر به دنبال کدهایی می‌گردد که مفاهیم مشابهی دارند و می‌توانند در یک دسته قرار گیرند. این تجمیع کدها به پژوهشگر کمک می‌کند تا مفاهیم گسترده‌تر و عمومی‌تری را شناسایی کند که به‌صورت پایه‌ای در داده‌ها تکرار می‌شوند. به عنوان مثال، کدهایی مثل “اضطراب مالی” و “کمبود منابع مالی” می‌توانند در یک دسته با عنوان “مسائل مالی” تجمیع شوند.

6. تشکیل مفاهیم و مقوله‌های اولیه

کدهای تجمیع‌شده به صورت مفاهیم یا مقوله‌های اولیه سازماندهی می‌شوند. این مفاهیم در واقع پایه و اساس ساختار نظریه را تشکیل می‌دهند و از طریق تحلیل و ترکیب بیشتر، به مقوله‌های کلیدی و اصلی تبدیل می‌شوند. به عبارت دیگر، مقوله‌های اولیه نقش بسیار مهمی در ارائه شمای کلی از داده‌ها ایفا می‌کنند.

7. بازبینی مقوله‌های اولیه و تنظیم مجدد

پس از ایجاد مقوله‌های اولیه، پژوهشگر به بازبینی و تنظیم مجدد آنها می‌پردازد تا اطمینان حاصل کند که این مقوله‌ها به‌خوبی داده‌ها را نمایان می‌سازند. این بازبینی می‌تواند شامل ادغام، تقسیم یا حتی حذف برخی از مقوله‌ها باشد تا ساختار نظریه نهایی دقیق‌تر شود.

8. یادداشت‌گذاری و تحلیل‌های مفهومی

پژوهشگر در طول فرایند کدگذاری باز به یادداشت‌گذاری و ثبت ایده‌ها و تحلیل‌های خود می‌پردازد. این یادداشت‌ها به پژوهشگر کمک می‌کند تا به مرور زمان به دیدگاه‌های عمیق‌تری دست یابد و مفاهیم و مقوله‌های جدید را بهتر درک کند. این یادداشت‌ها همچنین می‌توانند به عنوان سندی برای پیگیری فرایند تحلیل و تصمیمات پژوهشگر عمل کنند.

9. دوری از پیش‌داوری و انعطاف‌پذیری در کدگذاری

در کدگذاری باز، پژوهشگر باید از هرگونه پیش‌داوری و انتظارات قبلی خود دوری کند تا بتواند به‌صورت آزاد و بی‌طرفانه داده‌ها را تحلیل کند. انعطاف‌پذیری در این مرحله به پژوهشگر امکان می‌دهد که داده‌ها را به گونه‌ای باز و بدون تعصب تحلیل کند و به مفاهیم تازه‌ای دست یابد.

10. تمرکز بر تکرار و الگوهای موجود در داده‌ها

در طول کدگذاری باز، پژوهشگر به دنبال الگوها و تکرارهایی است که در داده‌ها دیده می‌شوند. این الگوها نشان‌دهنده موضوعات کلیدی هستند که در مراحل بعدی می‌توانند به مقوله‌های اصلی تحقیق تبدیل شوند و نقش اساسی در ساخت نظریه ایفا کنند.

11. نظارت بر انسجام و هم‌پوشانی کدها

پژوهشگر باید به طور مداوم بررسی کند که کدها به طور منسجم و بدون هم‌پوشانی بیش از حد به کار گرفته شده‌اند. این نظارت کمک می‌کند که کدها معنای دقیقی از داده‌ها به دست دهند و از بروز ابهامات جلوگیری شود.

12. آزمون و بررسی قابلیت تکرار کدها

در پایان کدگذاری باز، پژوهشگر باید بررسی کند که آیا کدهای اختصاص‌یافته به داده‌ها قابلیت تکرار و استفاده مجدد در تحلیل داده‌های مشابه را دارند یا خیر. این آزمون به اطمینان از پایایی کدگذاری کمک می‌کند و از سلیقه‌ای بودن کدها می‌کاهد.

13. تغییرات تدریجی در کدها بر اساس داده‌های جدید

در فرایند کدگذاری باز، پژوهشگر ممکن است بر اساس داده‌های جدید کدها را تغییر دهد یا کدهای تازه‌ای به آن اضافه کند. این تغییرات تدریجی کمک می‌کند تا پژوهشگر به انعطاف لازم برای تحلیل داده‌های متنوع دست یابد.

14. پایان‌پذیری کدگذاری باز با رسیدن به اشباع نظری

کدگذاری باز تا زمانی ادامه می‌یابد که پژوهشگر به اشباع نظری (Theoretical Saturation) برسد؛ به این معنا که دیگر کد یا مفهوم جدیدی از داده‌ها استخراج نشود. اشباع نظری نشان‌دهنده کامل بودن و جامعیت تحلیل داده‌ها در این مرحله است.

15. ارزیابی پایایی و روایی کدها

پژوهشگر باید پایایی (Reliability) و روایی (Validity) کدها را ارزیابی کند تا مطمئن شود که کدها به‌طور دقیق و معتبر نمایانگر داده‌ها هستند. این ارزیابی می‌تواند با بررسی مجدد کدها و تحلیل‌ها و همچنین مشورت با دیگر پژوهشگران انجام شود.

16. انتقال به مرحله کدگذاری محوری

با پایان یافتن کدگذاری باز، پژوهشگر به مرحله کدگذاری محوری (Axial Coding) وارد می‌شود. در این مرحله، پژوهشگر به شناسایی و بررسی ارتباطات میان کدها و مقوله‌های به‌دست‌آمده می‌پردازد تا نظریه‌ای جامع‌تر و منسجم‌تر شکل گیرد

Apply Abroad