پدیدارشناسی از حیث روش تحقیق پایان نامه نویسی و روش شناسی، دید محقق از ارزش ها و باورهای محقق جدا نیست و ارزش تحقیق ذهنی است. در تبیین انجام پایان نامه به روش پدیدارشناسی پارادایم پدیدارشناسی از تجربیات هوشیارانه و با کیفیت و آنچه که در اولین دیدگاه فرد به ذهن می رسد، منشا گرفته و از مباحث برجسته فلسفه تفکر در قرن اخیر است.
پارادایم پدیدارشناسی به زبان ساده
استراتژی پدیدارشناسی مطالعه ساختار آن چیزی می باشد که در اولین نگاه فرد تجربه شده و به دست آمده است، هسته مرکزی یک تجربه، از روی عمد انجام گرفتن آن است که به یک سمت مشخص سوق داده می شود، چرا که تجربه ای برای یک پدیده است. یک تجربه در جهت کشف یک پدیده با توجه به خصوصیات یا معانی آن (که معرفی کننده شیء می باشند) با هم توانایی ها و قابلیت ها و حالت های مختلف شیء را معرفی می کنند.
پایان نامه به روش پدیدارشناسی
پدیدار شناسی به عنوان یک نظم از دیگر مفاهیم کلیدی در فلسفه نظیر مواردی مانند هستی شناسی، شناخت شناسی (معرفت شناسی)، منطق و اخلاق، متفاوت است ولی وابسته به آنها می باشد. در تبیین انجام پایان نامه به روش پدیدارشناسی پارادایم پدیدارشناسی از تجربیات هوشیارانه و با کیفیت و آنچه که در اولین دیدگاه فرد به ذهن می رسد، منشا گرفته و از مباحث برجسته فلسفه تفکر در قرن اخیر است. در فلسفه چیزی که در نگاه اول به دست می آید، پایه های تئوری و روش شناسی این مکتب و پارادایم را تشکیل می دهد. ولی در فیزیک و علوم، چیزهایی که از آزمایشات به دست می آیند. بنابراین پدیدارشناسی، مطالعه پدیده ها است و همین راستای مفهومی باید در انجام پایان نامه دکتری با این روش نیز در پیش گرفته شود.
پدیدارشناسی از حیث روش تحقیق پایان نامه
پدیدارشناسی از حیث روش تحقیق پایان نامه نویسی و روش شناسی، دید محقق از ارزش ها و باورهای محقق جدا نیست و ارزش تحقیق ذهنی است که دارای مراحل مختلف است. و از حیث سخنوری هم غیر رسمی و استنتاجی است، پدیدارشناسی به دو طریق تعریف می شود. از لحاظ نظم و انضباط در فلسفه و دیگری به عنوان جنبشی در تاریخ فلسفه. از نظر ادبی، پدیدارشناسی مطالعه پدیده ها و نمودی از اشیاء یا عواملی است که در تجربیات ما پدیدار می شوند یا مسیری است که ما از طریق عوامل، پدیده ها را تجربه می کنیم، بنابراین معنی پدیده ها در تجربیات ما قرار می گیرد. پدیدارشناسی مطالعه تجربیات هوشیارانه ای از مسائل عینی است و آنچه که در وهله اول به نظر شخص میرسد. بر خلاف آنچه که در اخلاقیات و متافیزیک یا مطالعه دانش ادعا می شود، پدیدارشناسی به عنوان اساس و شالوده اصلی علم فلسفه در این جنبش شناخته می شود. خلاصه در فلسفه اخیر واژه پدیدارشناسی به کیفیت های حسی چون دیدن، شنیدن و … محدود می شود. با وجود این به طور طبیعی تجربیات در این زمینه غنی تر از احساسات محض است.
اساسا استراتژی تحقیق پدیدارشناسی، ساختار انواع گوناگون تجربیات در دامنه درک، تفکر، حافظه، تصورات، احساسات، تمایلات، اعمال ارادی و غیر ارادی و فعالیت های اجتماعی را که شامل فعالیت های زبان شناسی است مطالعه می کند. ساختار اینگونه تجربیات همان چیزی است که هاسرل انیت می نامد. چیزی که مستقیما تجربه را به سمت اینکه آن چیز چیست می رساند، جدول زیر ویژگی های اجزای انواع پدیدارشناسی را نشان می دهد.
جدول ویژگی های استراتژی و پارادایم پدیدارشناسی
مفهوم
هستی شناسی |
ویژگی ها |
واقعیت ذهنی و چند مرحله ای است. | |
معرفت شناسی
روش شناسی |
تعامل بین محقق و تحقیق وجود دارد. |
استقرایی حالت دو جانبه عوامل، طراحی تحقیق هدایت شده و مرحله ای است. تحقیق دارای مرز تاریخی و زمینه ای است. نتیجه تحقیق الگوهاست، جستجوی صحت تحقیق. |