مثال برای ویژگی بیان مسئله تحقیق

مثال برای ویژگی بیان مسئله تحقیق

بیان مسئله (پرسش آغازی تحقیق/مسئله اصلی تحقیق)

صورت یک مسئله غالبا اساسی تر از حل آن است. حل مسئله ممکن است فقط مستلزم مهارتهای تجربی و یا ریاضی باشد، حال آنکه طرح سؤالات نو و بررسی مسائل قدیمی از دیدگاهی تازه، نیازمند ذهنی خلاق است و این نکته بیانگر آزمودگی فرد در علم است.       «آ. انیشتین، ال. انفیلد»

هر پژوهش در واقع با قصد پاسخگویی و راه حل یابی برای یک مسئله اصلی که در قالب یک پرسش ظهور کرده است آغاز می شود. هر پژوهش برای اینکه انسجام، هدفمندی و کاربردی بودن خود را حفظ کند باید بر حول یک مسئله اصلی، سازماندهی شود. هر مسئله اصلی در واقع، مرکزی است که در «حوزه یک مسئله» (Problem Area) قرار گرفته است. حوزه مسئله در برگیرنده مسائل حاشیه ای، پیرامونی و پدیداری است که بر گرد مسئله اصلی مانند شکل شماره (۱-۱) نمودار شده است.

اصلی یا حاشیه ای بودن یک مسئله در واقع به هدف تحقیق وابسته است، لذا می توان گفت، اصلی یا حاشیه ای بودن یک مسئله امری نسبی است. ] محققی را در نظر بگیرید که در شرکت «آفتاب» مسئله اصلی صفحه بعد را تعریف کرده است:

«چه رابطه ای بین ساختار سازمانی و میزان بهره وری کارکنان وجود دارد؟»

اما در تحقیق دیگری در همان سازمان (مثلا نقش انگیزشی شیوه های فعلی پرداخت دستمزد) همین مسئله به عنوان یک «مسئله پیرامونی» (حاشیه ای/جانبی) می تواند در نظر گرفته شود، در چنین حالتی محقق در پی آن است تا با کنترل متغیرهای غیر مرتبط نقش مداخله گری و تعدیلگری آنها را کاهش داده و اعتبار تحقیق را افزایش دهد. به عبارت دیگر مسئله اصلی تحقیق باید یک مسئله علمی*باشد و «مسئله علمی عبارت از یک تحریک ذهنی است که نیازمند به یک پاسخ از طریق تحقیق علمی می باشد.»(۵۳, ۱۹۸۷,et al&Nachmias). مسئله، سوالی است که در ذهن پژوهشگر راجع به یک پدیده، مشکل یا معضل اجتماعی، سازمانی مطرح می شود. هدف محقق از طرح این سؤال ریشه یابی بستگی تام با نوع و اهداف در نظر گرفته شده برای تحقیق دارد. اما بطور کلی این ریشه یابی را می توان در این سؤال خلاصه کرد که: چه چیزی این پدیده یا مشکل را به وجود آورده است، و چرا؟، به سخن دیگر، محقق با طرح چنین سؤالی، به دنبال راه حل ها و چاره جوئیهاست و از این نظر، پدیده یا مشکلی که به نحوی ذهن پژوهشگر و توجه او را به خود جلب کند، می تواند موضوع تحقیق مورد نظر را که با تغییرات عامیانه و غیر علمی در سطح جامعه، سازمان یا یک گروه خاص تعدیل شده است، با زبان علمی و تحقیقی بیان کند.

به عبارت دیگر می توان گفت: انتخاب یک معضل عمومی با بیان عامیانه، تبدیل آن به زبان علمی و صورتبندی آن در قالب یک مسئله ی علمی، بررسی و مطالعه ی آن با استفاده از روشهای علمی، نیل به شناخت علمی در مورد علل و روابط مربوط به مسئله ی مورد نظر و در نهایت برگرداندن آن از زبان علمی به زبان عامیانه** به منظور ارائه راه حلها و چاره جوئیها، ارکان وظایف یک پژوهشگر را تشکیل می دهد.

پس بیان موضوع تحقیق به زبان علمی، در واقع همان طرح مسئله ی تحقیق در قالبی روشن و دقیق براساس ضوابط علمی است. به سخن دیگر، هر تحقیقی به دنبال طرح مسئله ای آغاز می شود. اگر این مسئله در ذهن محقق از وضوح و روشنی لازم برخوردار نباشد، به اجبار محقق به کلی گویی می پردازد و به این ترتیب، خود را از علم و روش علمی دور می کند. لذا برای جلوگیری از کلی بافی و در نتیجه، کلی گویی، لازم است که اولا، محقق در مورد پدیده یا مسئله ی مورد نظر به تفکر بیشتری بپردازد و در قدم بعدی، از طریق بررسی ادبیات و منابع مربوط، (که در فصل دوم به آن خواهیم پرداخت) ذهن خود را در مورد مسئله ی مزبور روشن کند و از مشورت با صاحبنظران دریغ نورزد. به هر حال در بیان مسئله برای تحقیق، صوت مسئله باید برای محقق روشن شود، زیرا بعنوان یک اصل اساسی، حل مسئله نیازمند شناخت خود مسئله است و بدون شناختن و روشن کردن صورت مسئله، هیچ مسئله ای قابل حل نخواهد بود. حل مسئله به دو امر بستگی دارد:

۱) محقق بداند چه کاری را می خواهد یا باید انجام دهد.

۲) مسئله خوب چیست، و یا مسئله ی علمی چه ویژگی هایی دارد؟ 

بطورکلی می توان گفت: «منظور از بیان مسئله، طرح مسایل اجتماعی بزبان علمی است، این امر شامل محدود کردن مسئله، اثبات ضرورت مسئله و لزوم انجام بررسی تجربی در مورد آن است(استلندر،۲۳،۱۳۷۵) پژوهشگر باید بتواند مسئله را به گونه ای بیان کند که اهمیت آن را به اثبات برساند(مارشال و دیگران،۳۴،۱۳۷۷)». در شناسایی مسئله تحقیق، پژوهشگر سعی بر آن دارد تا شواهدی دال بر وجود مسئله عرضه کند به عبارت دیگر پژوهشگر زمینه ای را تصویر می کند که در آن مسئله مورد نظر رخ داده است، در این کرحله ویژگی های مسئله، گستردگی و علل احتمالی بروز آن نیز شناسایی می گردد.[۱]

بیان یک مسئله روشن، دقیق و قابل بررسی شاید مشکل ترین مرحله تحقیق باشد.

بیان خوب یک مسئله، بر اطلاعات زیر استوار است:

الف) اهمیت مسئله

ب) تحدید مسئله در یک حوزه تخصصی

ج) اطلاعات کلی درباره تحیققات انجام شده

د) چارچوبی برای ارائه نتایج تحقیق

ه) مشکلات موجود در سازمان

و) قلمروهای مورد نظر مدیریت برای بهبود

ز) قلمروهای نظری و مفهومی که پژوهشگران قلمرو تحقیقات بنیادی باید از طریق نمودها و عوارض آنها را مشخص تر و محدودتر کنند. (Sekarn,1992,33)

ح) تعریف تمامی متغیرهای مرتبط اعم از متغیرهای مفهومی یا عملیاتی.

مسائل تحقیق در پایان نامه، پروپوزال و نیز فصل دوم پایان نامه، می توانند «ساختارمند» یا «غیر ساختارمند» باشند. باید توجه داشت که درجه ساختارمندی مسئله، تابع برداشتی است که از آنها می شود.

 

—————-

*این مسئله علمی با توجه به نوع تحقیق (بنیادی/کاربردی…) صورتبندی می شود.

**منظور از برگرداندن به زبان عامیانه، نزدیک کردن اندیشه ها و نظریه های تجریدی و انتزاعی به ذهنیت کسانی است که باید از دستاوردهای تحقیق استفاده کرده و آن را اجرا کنند.

[۱]یکی از خطاهای رایج در بین دانشجویان ایرانی این است که ابتدا مسئله ای را انتخاب می کنند، سپس جستجو برای یافتن پشتوانه های نظری و واقعی برای مسئله انتخاب شده را آغاز می کنند و در اکثر پایان نامه مستندات و شواهدی دال بر وجود مسئله وجود ندارد و وجود مسئله بدیهی فرض می شود.

5/5 - (2 امتیاز)